فروشگاه ایرانیکان
دعای بسیار زیبای کودکان با خدا
برترین های دنیای مجازی
علمی آموزشی تخصصی بهداشتی اطلاعات عمومی سرگرمی اس ام اس sms تغذیه دعا ذکر

دعای بسیار زیبای کودکان با خدا

 

دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا” است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. دعاهایی که می‌خوانید از بچه‌های ایران است.

-آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد! (تاده نظر‌بیگیان / ۵ ساله )

-خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / ۷ ساله)

-خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / ۹ ساله)

-خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / ۱۰ ساله)

- آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر
سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند
که به من عیدی می‌دهند! (سحر آذریان / ۹ ساله)

- ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی / ۱۱ ساله )

-خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر / ۱۰ ساله)

-خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی / ۱۰ ساله )
 
-خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد / ۷ ساله)

-ای خدا! کاری کن که دزدان کور شوند ممنونم! (صادق بیگ زاده / ۱۱ ساله)

-خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکس جید” را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم… (مهسا فرجی / ۱۱ ساله)

- دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم! (روشنک روزبهانی / ۸ ساله )

- خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم! (صمصام رحیمی / ۶ ساله )

-خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن داداش دار
کنی! (زهرا فراهانی / ۱۱ ساله )

-خدایا! لطفا وقتی بزرگ شدم شغل من خوابیدن باشد(فرامرز نصیر 5 ساله)

-ای خدای مهربان! من رستم دستان را خیلی دوست دارم از تو خواهش می‌کنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم! (شایان نوری / ۹ ساله )

-خدایا! من یک پراید سفید می خواهم/(معصومه سنقری 6 ساله)

-خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلم‌مان هم مرا بوس کند!! (امیرحسام سلیمی / ۶ ساله)

-خدایا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند! (فاطمه یارمحمدی / ۱۱ ساله )

-ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود! (شقایق شوقی / ۹ ساله )

-آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند! (هدیه مصدری / ۱۲ ساله)

-خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم. پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!) می‌خوان دعا می‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود! (باران خوارزمیان / ۴ ساله)

-خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده! (مریم علیزاده / ۶ ساله )

-خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خواننداما ما باید هر روز درس
بخوانیم؟ در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت
کنیم! (نیشتمان وازه / ۱۰ ساله)

سه شنبه 10 شهريور 1394برچسب:دعای,بسیار,زیبای,کودکان,با,خدا, :: 8:8 :: نويسنده : دوستدار علم

مصاحبه با يكي از اساتيد

 

روز شرف الشمس با يكي از بزرگان بودم و از ايشان خواستم مطالبي به من بگويد كه ياد بگيرم ايشان مرا صاحب صلاحيت ندانست و از شرايط سختي سخن گفت كه ابتدا ندانستم چه بگويم به كليات پرداخت و از الذي يوسوس في صدور الناس من الجنه و الناس برايم تفسيرهاي خيلي قوي ارايه داد ايشان مي گفت كه شياطين كاملا متافيزيك هستند گفتم شياطين فيزيك هستند زيرا مغز ما امواج آنها را دريافت مي كند از طريق امواج وارد مغز ما مي شوند مغز ما سه نوع امواج دريافت مي كند آلفا، بتا و دلتا كه شياطين از طريق امواج آلفا وارد شده و وسوسه را انجام مي دهند

سري تكان داد و نه تأييد كرد و نه رد كرد بعد پرسيدم كه برخي جن ها (شياطين) چطور بين زن و شوهر ها رو به هم ميزنند گفت وارد مغز مرد شده و او را نسبت به برخي حركت هاي زن حساس مي كنند و بالعكس زن را نسبت به مرد حساس مي كنند مثلا مرد فكر ميكند كه زنش چرا با فلاني دست داد حتما قصدي در كار بوده يا با تلفن با كي حرف مي زند و به همه چيز حساس مي شود بعد هنگام نزديكي زن به سرد بودن شوهر و شوهر به سرد بودن زن پي مي برد و از همان جا روابط شان رو به تيرگي مي گذارد و زندگي شان نابود مي شود گفتم اگر قرآن جيبي به هر كدام  بدهيم؟ گفت شياطين جن را دفع مي كني اما شياطين انس را چكار ميخواهي بكني؟ به همسايه هاي اون ها هم مي خواهي قرآن بدهي؟ گفتم چرا يك دانشگاه جن شناسي (شيطان شناسي) در ايران يا يك جاي ديگه راه نمي افته؟ گفت كي درس بده!؟ گفتم از خيلي ها ميشه دعوت كرد حتي پدر شما گفت هيچ وقت اين كار رو نميكنه بعد فهميدم كه يعني به خطر مي افته زيرا نميشه اسرار دنياي اون ها رو فاش كرد. بعد از دو ساعت گفتگو ايشان به نتيجه رسيد كه برداشتي كه از اطلاعات آن ها دارم درست است و بعد با احتياط به آموزش پرداخت كه خناس كيست؟ و اينكه جن ها نمي توانند همديگر رو وسوسه كنند زيرا ساختار آنها براي همديگر آشكار است و ما انسان ها آسيب پذير هستيم.  هر چه تلاش كردم بتوانم با پدر ايشان كه صاحب علومي است كسب ديدار و كسب اطلاعات كنم به در بسته زدم. موبايل ايشان زنگ خورد و به مخاطب جواب داد كه اتفاقا من پيش چنين فردي هستم و بسيار توانا هستند و مشكل را حل مي كنند و شماره ايشان را به شما مي دهم. خيلي تعجب كردم و از خجالت سرم را پائين انداختم و برايم سوال بود كه خودشان اين كاره هستند بعد مشكل آشنايانشان را به من ارجاع مي دهند؟

صحبت شان كه با موبايل تمام شد گفتند مي تواني يك دختر ثروتمند را كه نزد دعانويسان تهران رفته و نتيجه نگرفته راهنمايي كني؟ گفتم شما لطف داريد و اعتماد داريد چرا اين كار را به بنده واميگذاريد گفت تو خوب توضيح مي دهي همه چيز را برايش توضيح بده.  تا آخر شب بيرون بوديم و درباره مشكلات مردم صحبت مي كرديم. من براي چند مشكل به دنبال راهكار بودم. در مورد بخت گشايي گفتم چه كار كنيم گفت همان ها خوب است گفتم گيريم كه بخت گشايي شد پسرها كه پول ندارند و ازدواج نمي كنند و دختر ها مي مانند پسر از كجا بياوريم اونها نوشابه نميخوان كه براشون توليد كنيم و در رستوران موقع شام دست از سؤال كشيدم و درباره اينترنت صحبت مي كرديم... ساعت 12 شب از رستوران بيرون آمديم و قدم زديم به من گفت اطلاعاتت را در اختيار ديگران قرار بده. خوشحال شدم اما مشكلات مردم همچنان فكرم را مشغول كرده بود. گفت جنگ جهاني دوم رخ داد و هيچ دعايي نتوانست جلوي آن را بگيرد. پرسيدم چرا دعاپردازان اروپا نتوانستند هيتلر را خنثي كنند.

گفت با مقدرات خدا نمي توان كاري كرد. به من آرامش ميداد كه كارت را داري درست انجام ميدهي و راهنمايي هاي درستي مي دهي نگران نباش اطلاعاتت براي ديگران كافي است.نيازي نيست علم از پدرم ياد بگيري. گفتم حيف است كه علمش دفن بشود گفت خودش مي خواهد دفن بشه. شرمندگي از ناتواني در حل مشكلات تماس گيرندگان خيلي آزارم مي داد. و سعي مي كرد از رنجم بكاهد. غوطه ور در انديشه و غوطه ور در خيلي از مسائل به اس ام اس ها نگاه مي كردم و براه خودم ادامه دادم. از هم جدا شديم. آري بشر هميشه نيازمند است و هميشه درد را حس مي كند و هر مشكلي حل شود مشكلي ديگر ظاهر ميشود اما اگر صبر بيشتر شود خيلي امور به موفقيت خواهد رسيد. به خانه برگشتم من يك انسان گناهكار وقتي كه آن دنيا اعمال گناهم رسوا خواهد شد يا شايد هم در اين دنيا. از تمام عزيزان عذر مي خواهم كه با راه افتادن اين وبلاگ آدم خوبي جلوه پيدا كردم. واقعا خيلي بايد عذر خواهي كرد. از همه عذر مي خواهم و منو ببخشيد...

نویسنده ی مقاله:حسین ربیعی

یک شنبه 1 شهريور 1394برچسب:مصاحبه,با,يكي, از,اساتيد, :: 12:45 :: نويسنده : دوستدار علم

 

دعای با فضیلت گشایش روزی از مولا علی (ع)

 


از حضرت امير المؤ منين عليه السلام نقل است كه :هر كه روزى اش تنگ شود و راه هاى در آمد در زندگى بر او بسته گردد، اين نوشته را بر پوست آهويى يا پاره اى از چرم بنويسد و بر (گردن ) خويش آويزد يا در لباس خود پنهان سازد و از خود دور ندارد، خداوند روزى اش را افزون مى كند و درهايى را كه هر گز بدان نمى انديشيده است به رويش خواهد گشود.

دعا اين است :
اللهم لا طاقه لفلان ابن فلان بالجهد، و لا صبر له على البلاء و لا قوه له على الفقر و الفاقه ، اللهم فصل على محمد و آل محمد و لا تحظر على فلان ابن فلان رزقك و لا تقتر عليه سعه ما عندك و لا تحرمه فضلك و لاتحسمه من جزيل قسمك و لا تكله الى خلقك و لا الى نفسه فيعجز عنها و يضعف عن القيام فيما يصلحه و يصلح ما قبله بل تنفرد بلم شعثه و تولى كفايته ، و انظر اليه فى جميع اموره . انك ان و كلته الى خلقك لم ينفعوه و ان الجاته الى اقربائه حرموه و ان اعطوه اعطوه قليلا نكدا و ان منعوه منعوه كثيرا و ان بخلوا بخلوا و هم للبخل اهل .


اللهم اغن فلان ابن فلان من فضلك و لا تخله منه فانه مضطر اليك فقير الى ما فى يديك  و انت غنى عنه و انت به خبير عليم .
و من يتوكل على الله فهو حسبه ، ان الله بالغ امره ، قد جعل اله لكل شى ء قدرا. ان مع العسر يسرا. و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب .

چهار شنبه 28 مرداد 1394برچسب:دعای,با,فضیلت,گشایش,روزی,از,مولا,علی,(ع), :: 8:11 :: نويسنده : دوستدار علم

دعاى مجرب و با فضیلت مخصوص شب جمعه

هر كه در شب جمعه 10مرتبه اين دعا را بخواند نوشته شود در نامه عمل او هزار هزار حسنه و محو شود هزار هزار سيئه و بلند شود در بهشت براى او هزار هزار درجه و جنات احديت . سه مرتبه فرمايد كه : نيستم خداى او اگر او را نيامرزم و در درجه حضرت ابراهيم خليل عليه السلام باشد. دعا اين است :

يا دائم الفضل على البريه يا باسط اليدين بالعطيه ، يا صاحب المواهب السنيه صل على محمد و آله ، خير الورى سجيه ، و اغفرلنا يا ذا العلى فى هذه العشيه .
پنج شنبه 22 مرداد 1394برچسب:دعاى,مجرب,با,فضیلت,مخصوص,شب,جمعه, :: 11:51 :: نويسنده : دوستدار علم

دعاء با فضیلت «الصحيفه»

در كتاب شريف و با بركت مهج الدعوات مرحوم سيد بن طاووس رحمة اللّه دعاى شريفى با بركات بسيار و آثار فوق العاده از مولى الموالى اميرالمؤ منين صلوات اللّه و سلام عليه و آله نقل نموده كه سزاوار است شيعيان آن حضرت از آن غافل نباشند و در مشكلات دنيا و آخرت و مسائل فردى و اجتماعى از آن بهره گرفته به نتيجه مطلوبشان برسند و از خير اين جهان و آن جهان بهره مند گردند.

اما توصيف نتايج و آثار آن كه در روايت بيان گرديده است .
مرحوم سيد رحمه اللّه عليه روايت نموده از حضرت على عليه السلام كه ايشان از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل نمودند كه حضرت رسالت صلى الله عليه و آله فرمودند: جبرئيل نزدم آمد در حالى كه در پشت مقام ابراهيم عليه السلام مشغول نماز بودم پس از اتمام نماز از خداوند متعال تقاضاى مغفرت براى امت خود نمودم . جبرئيل گفت : يا رسول اللّه صلى الله عليه و آله ! بسيار به امت خود علاقمند مى باشى و مى ترسى از خطاهايشان . خداوند به بندگانش رحيم است . حضرت مى فرمايد آرى اى برادر جبرئيل ! تو نيز مورد علاقه من و امت من مى باشى . اكنون دعايى را بياموز كه امت من بعد از من با قرائت آن و نائل شدنشان به مقاصد خود مرا ياد نمايند. جبرئيل عرضه مى دارد: يا رسول اللّه صلى الله عليه و آله توصيه مى كنم كه امر فرمايى امت خود را هر ماه سه روز ايام البيض را كه سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه است روزه را فراموش ننمايند و نيز امر فرمايى آنها را تا خداوند متعال را به اين دعاى شريف بخوانند و اين دعايى است كه حاملان عرش به بركت اين دعا عرش الهى را حمل مى كنند و من به بركت آن از آسمانها به زمين فرود مى آيم و از زمين به آسمان صعود مى نمايم ، و اين دعا را به دربهاى بهشت و جاى جاى بهشت مرقوم و نوشته شده است ، و با اين دعا دربهاى بهشت گشوده مى شود و به بركت اين دعا خلق خداوند در روز قيامت محشور مى شوند به امر الهى . و هر يك از امت شما اين دعا را قرائت كند خداوند عذاب قبر را از او برداشته و به بركت آن از بدى بزرگ قيامت . و از آفات دنيا در امن قرار خواهد گرفت و از عذاب آتش جهنم نجات خواهد يافت . رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: از جبرئيل سوال نمودم كه ثواب اين دعا را بيان دارد. او چنين گفت : يا رسول اللّه صلى الله عليه و آله سوال نمودى از چيزى كه قدرت توصيف آن را ندارم زيرا قدرت توصيف آن را ندارم زيرا قدر آن را خداوند متعال داند و بس . و اگر تمام درختان قلم باشد و درياها مركب و جميع خلائق نويسنده قادر نخواهند بود ثوابى كه خداوند كريم به قرائت كننده اين دعا عطا مى فرمايد بنويسند. اينك مقدارى از آن بيان مى شود. چنانچه بنده اى اسير و عبد ديگرى باشد به قصد آزادى خود اين دعا را قرائت كند خداوند متعال او را از سختى عبوديت و اسارت بندگى خلاص خواهد نمود. چنانچه مغموم و گرفتارى آن را بخواند خداوند هم و غم او را بر طرف مى گرداند. و اگر حاجتى را انسان طالب باشد و براى رفع آن اين دعا را بخواند خداوند متعال حاجت او را برآورده و نيازش را مرحمت مى فرمايد چه آن حاجت دنيوى باشد و يا اخروى . مادى باشد يا معنوى ان شاء اللّه . و او را از مرگ ناگهانى (سكته ) حفظ مى فرمايد. و از هراس قبر او را ايمن و حفظ سازد و از فقر در دنيا او را محفوظ نمايد. و به او قدرت و مقام شفاعت از دوستانش در روز قيامت عطا فرمايد: در حالى كه آن روز سخت و هولناك و پرهراس خندان باشد و به بركت اين دعا به بهشت دارالسلام واردش نمايند و خداوند متعال او را در غرفه هاى آن مقام والا ساكن فرمايد در حالى كه ملبس به لباسهاى جنان باشد و چنانچه شخصى روزه بدارد و اين دعا را بخواند خداوند ثوابى را كه به جبرئيل عليه السلام و ميكائيل عليه السلام و اسرافيل عليه السلام و عزرائيل عليه السلام و ابراهيم خليل عليه السلام و عيسى عليه السلام و شما اى رسول گرامى صلى الله عليه و آله عطا فرموده به او عطا خواهد فرمود. رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد: در شگفت بودم كه جبرئيل گفت : يا محمد صلى الله عليه و آله ! هر يك از امت شما در مدت عمرش يك بار اين دعا را بخواند خداوند او را در روز قيامت در حالى محشور مى نمايد كه صورتش مانند ماه شب چهارده مى درخشد و مردم گمان مى كنند يكى از انبياء است . پس جبرئيل ادامه داد و گفت : يا محمد صلى الله عليه و آله ! چنانچه شخصى پنج بار موفق شود به قرائت اين دعا، من جبرئيل با اسبى از اسبهاى بهشتى در كنار قبر او در روز رستاخيز آماه خواهم بود كه به مجرد زنده شدن و حشر او را بدون تامل در مواقف حساب و بدون توقف در هيچ مكانى به مقام عالى در دارالنعيم در جوار وجود نازنين شما اى محمد صلى الله عليه و آله فرمود آورم و ساكن نمايم و من جبرئيل ضامن هستم براى كسى كه موفق به خواندن اين دعا شود چه زن و چه مرد كه خداوند او را عذاب نفرمايد اگر چه گناهان او بيشتر از كف درياها و افزون تر از قطرات باران و برگ درختان و عدد مردم اهل بهشت و جهنم باشد و هر كس موفق شود به خواندن اين دعا شود ثواب حج واجب و عمره مقبوله بنويسند و هر كس در هنگام خواب يا طهارت و پاكيزگى پنج بار اين دعا را قرائت كند شما را در خواب مى بيند در حالى كه او را بشارت به بهشت مى دهيد، و چنانچه شخصى گرسنه و تشنه باشد و براى رفع آن غذا و آبى نداشته باشد و يا مريض باشد و دارويى برايش فراهم نباشد به بركت قرائت اين دعا خداوند او را از تشنگى و گرسنگى و مرض نجات خواهد داد و حوائج دنيا و آخرت او را عطا خواهد فرمود. و هر كس چيزى از او دزديده باشند وضو بسازد و چهار ركعت يا دو ركعت نماز بخواند و در هر ركعت بعد از حمد سوره اخلاص (قل هو اللّه احد) را دو مرتبه بخواند و پس از سلام نماز اين دعا را بخواند و نوشته اين دعا را مقابل يا زير سرش بگذارد خداوند متعال مشرق و مغرب را درهم نموده و مفقود شده او را به او باز گرداند. و چنانچه شخصى دشمنى داشته باشد و موفق شود اين دعا را براى دفع او بخواند خداوند متعال او را در حفظ و امن محكم خود قرار مى دهد كه احدى به او ضرر نمى تواند برساند و هر كس داراى قرض باشد به بركت قرائت اين دعا دين او ادا خواهد شد آن هم به سهولت ان شاء اللّه تعالى .
آگاه باشيد كه هر مومن مخلصى با اخلاص كامل آن را قرائت كند و از خداوند بخواهد كه كوه به حركت در آيد و يا آب در زير پايش محكم و سفت و جامد شود هر آينه به مقصود خواهد رسيد. زيرا در اين دعا اسم اعظم الهى مستور است و سزاوار نيست كسى كه ايمان به خداوند و اوليائش دارد اجازه دهد در قلبش كوچكترين وسوسه و ترديدى درباره عظمت و خواص اين دعيا شريف پيدا شود، زيرا خداوند به هر كس كه اراده فرمايد او را عطاى بى حساب عنايت خواهد فرمود و رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند در هر جنگى كه با دشمنان داشتم و اين دعا را خواندم به بركت آن پيروزى نصيب مومنين گشت و نيز فرمودند: كسى كه موفق شود به مداومت بر آن به او نور اولياء عطا مى شود و هر مشكلى برايش آسان و آسانى آسانتر خواهد شد.

بسم اللّه الرحمن الرحيم سبحان اللّه العظيم و بحمده

اين جمله را سه مرتبه بايد بگويد و سپس دعا را بخواند.

سبحانه من اله ما املكه ، و سبحانه من مليك ما اقدره ، و سبحانه من قدير ما اعظمه و سبحانه من عظيم ما اجله ، و سبحانه من جليل ما امجده ، و سبحانه من ماجد ما ارءفه ، و سبحانه من روف ما اعزه ، و سبحانه من عزيز ما اكبره ، و سبحانه من كبير ما اقدمه ، و سبحانه من قديم ما اعلاه ، و سبحانه من عال ما اسناه و سبحانه من سنى ما ابهاه ، و سبحانه من بهى ما انوره ، و سبحانه من منير ما اظهره ، و سبحانه من ظاهر ما اخفاه ، و سبحانه من خفى ما اعلمه ، و سبحانه من عليم ما اخبره ، و سبحانه من خبير ما اكرمه ، و سبحانه من كريم ما الطفه ، و سبحانه من لطيف ما ابصره ، و سبحانه من بصير ما اسمعه ، و سبحانه من وفى ما اغناه ، و سبحانه من غنى ما اعطاه ، و سبحانه من معط ما اوسعه ، و سبحانه من واسع ما اجوده و سبحانه من جواد ما افضله ، و سبحانه من مفضل ما انعمه ، و سبحانه من منعم ما اسيده ، و سبحانه من سيد ما ارحمة ت و سبحانه من رحيم ما اشده ، و سبحانه من شديد ما اقواه ، و سبحانه من قوى ما احكمه ، و سبحانه من حكيم ما ابطشه ، و سبحانه من باطش ما اقومه ، و سبحانه من قيوم ما احمده ، و سبحانه من حميد ما ادومه ، و سبحانه من دائم ما ابقاه ، و سبحانه من باق ما افرده ، و سبحانه من مالك ما اولاه ، و سبحانه من ولى ما اعظمه ، و سبحانه من عظيم ما اكمله ، و سبحانه من كامل ما ادمه ، و سبحانه من تام ما اعجبه ، و سبحانه من عجيب ما افخره ، و سبحانه من فاخر ما ابعده ، و سبحانه من بعيد ما اقربه ، و سبحانه من قريب ما امنعه ، و سبحانه و من مانع ما اغلبه ، و سبحانه من غالب ما اعفاه و سبحانه من عفو ما احسنه ، و سبحانه من محسن ما اجمله ، و سبحانه من جميل ما اقبله ، و سبحانه من قابل ما اشكره ، و سبحانه و من شكور ما اغفره ، و سبحانه من غفور ما اكبره ، و سبحانه من كبير ما اجبره ، و سبحانه من جبار ما ادينه ، و سبحانه من ديان ما اقضاه ، و سبحانه من قاض ما امضاه . و سبحانه من ماض ما انفذه ، و سبحانه من نافذ ما ارحمة ت و سبحانه من رحيم ما اخلقه ، و سبحانه من خالق ما اقهره ، و سبحانه من قاهر ما املكه ، و سبحانه من مليك ما اقدره ، و سبحانه من قادر ما ارفعه ، و سبحانه من رفيع ما اشرفه و سبحانه من شريف ما ارزقه ، و سبحانه من رازق ما اقبضه ، و سبحانه من قابض ما ابسطه و سبحانه من باسط ما اهداه ، و سبحانه من هاد ما اصدقه ، و سبحانه من صادق ما ابدئه ، و سبحانه من بادء ما اقدسه ، و سبحانه من قدوس ما اطهره ، و سبحانه من طاهر ما ازكاه ، و سبحانه من زكى ما ابقاه ، و سبحانه من باق ما اعوده ، و سبحانه من تواب ما اسخاه ، و سبحانه من سخى ما ابصره و سبحانه من بصير ما اسلمه ، و سبحانه من سليم ما اشفاه ، و سبحانه من شاف ما انجاه و سبحانه من منج ما ابره ، و سبحانه من بار ما اطلبه ، و سبحانه من طالب ما ادركه ، و سبحانه من مدرك ما اشده ، و سبحانه من شديد ما اعطفه ، و سبحانه من متعطف ما اعدله ، و سبحانه من عادل ما اتقنه ، و سبحانه من متقن ما احكمه ، و سبحانه من حكيم ما اكفله ، و سبحانه من كفيل ما اشده ، و سبحانه من شهيد ما احمده ، و سبحانه هو اللّه العظيم و بحمده و الحمدللّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و للّه الحمد و لا حول و لا قوه الا باللّه العلى العظيم دافع كل بليه و هو حسبى و نعم الوكيل .

پنج شنبه 22 مرداد 1394برچسب:دعاء,با,فضیلت,الصحيفه,, :: 11:50 :: نويسنده : دوستدار علم

مجموعه دعای مقاتل بن سليمان همراه با معنی

 

شيخ كفعمى در كتاب بلد الامين از حضرت زين العابدين عليه السّلام دعايى نقل كرده و فرموده:اين دعا را مقاتل بن سليمان از آن حضرت روايت كرده و گفته:هركه اين دعا را صد مرتبه بخواند و دعايت اجابت نشود پس‏ مقاتل را لعنت كند.و آن دعا اين است: 

 

إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ أَنَا أَنَا وَ كَيْفَ أَقْطَعُ رَجَائِي مِنْكَ وَ أَنْتَ أَنْتَ إِلَهِي إِذَا لَمْ أَسْأَلْكَ فَتُعْطِيَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي إِلَهِي إِذَا لَمْ أَدْعُكَ [أَدْعُوكَ‏] فَتَسْتَجِيبَ لِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَدْعُوهُ فَيَسْتَجِيبُ لِي إِلَهِي إِذَا لَمْ أَتَضَرَّعْ إِلَيْكَ فَتَرْحَمَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَتَضَرَّعُ إِلَيْهِ فَيَرْحَمُنِي إِلَهِي فَكَمَا فَلَقْتَ الْبَحْرَ لِمُوسَى عَلَيْهِ السَّلامُ وَ نَجَّيْتَهُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُنَجِّيَنِي مِمَّا أَنَا فِيهِ وَ تُفَرِّجَ عَنِّي فَرَجا عَاجِلا غَيْرَ آجِلٍ بِفَضْلِكَ وَ رَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

 

خدايا چگونه تو را بخوانم و حال آنكه من منم،و چگونه اميدم را از تو قطع كنم‏ و حال آنكه تو تويى،خدايا!آنگاه كه از تو نخواهم كه به من عطا كنى پس كيست كه از او درخواست عطا كنم؟ خدايا!آنگاه كه تو را نخوانم تا مرا اجابت كنى،پس كيست كه او را بخوانم تا اجابتم كند؟،خدايا!آنگاه كه به‏ سوى تو زارى نكنم تا به من مهرآورى،پس كيست كه به جانب او زارى كنم تا به من مهر آورد،خدايا!چنان‏كه دريا را براى موسى)درود خدا بر او(شكافتى و نجاتش دادى،از تو درخواست مى‏كنم بر محمّد و خاندانش درود فرستى و از آنچه در آن‏ گرفتارم مرا رهايى بخشى،و بر من گشايش دهى گشايشى فورى نه دير،به فضل و مهربانى‏ات،اى مهربان‏ترين مهربانان.

دو شنبه 19 مرداد 1394برچسب:مجموعه,دعای,مقاتل,بن,سليمان,همراه,با,معنی, :: 12:9 :: نويسنده : دوستدار علم

ذکر دعای جوشَن کبیر همراه با ترجمه

دعای جوشَن کبیر دعایی است برای شیعیان که در آن خدا به نام‌ها و صفات گوناگون که در آیات و روایات اسلامی آمده‌است خوانده می‌شود. شیعیان این دعا را در شب‌های قدر می‌خوانند. به باور آنان، این دعا را جبرئیل به پیامبر اسلام آموزش داده‌است.
این دعا از ۱۰۰ بند تشکیل شده‌است که پس از پایان هر بند، عبارت «سُبْحَانَکَ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ» (یعنی: تو پاک و منزه هستی ای خدا و خدایی جز تو نیست، فریاد! فریاد! پروردگارا ما را از آتش نجات بده) خوانده می‌شود. در جوشن کبیر، ۱۰۰۱ نام از نام‌های خدا ذکر شده است. عمده این اسامی را می‌توان از قران و روایات اسلامی سراغ گرفت.


سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ
منزهى تو اى که نیست معبودى جز تو فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار
(۱) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا کَریمُ یا
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى خدا اى بخشاینده اى مهربان اى بزرگوار اى
مُقیمُ یا عَظیمُ یا قَدیمُ یا عَلیمُ یا حَلیمُ یا حَکیمُ سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ
برپا دارنده اى بزرگ اى قدیم اى دانا اى بردبار اى فرزانه منزهى تو اى که معبودى جز
اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ (۲) یا سَیِّدَ السّاداتِ
تو نیست فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من (۲) اى آقاى آقایان
یا مُجیبَ الدَّعَواتِ یا رافِعَ الدَّرَجاتِ یا وَلِىَّ الْحَسَناتِ یا غافِرَ
اى اجابت کننده دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نیکى اى آمرزنده
الْخَطیئاَّتِ یا مُعْطِىَ الْمَسْئَلاتِ یا قابِلَ التَّوْباتِ یا سامِعَ
گناهان اى دهنده خواسته ها اى پذیرنده توبه ها اى شنونده
الاْصْواتِ یا عالِمَ الْخَفِیّاتِ یا دافِعَ الْبَلِیّاتِ (۳) یا خَیْرَالْغافِرینَ یا
صداها اى داناى اسرار پنهانى اى برطرف کننده بلاها (۳) اى بهترین آمرزندگان اى
خَیْرَ الْفاتِحینَ یا خَیْرَ النّاصِرینَ یا خَیْرَ الْحاکِمینَ یا خَیْرَ الرّازِقینَ
بهترین گشایندگان اى بهترین یاران اى بهترین حاکمان اى بهترین روزى دهان
یا خَیْرَ الْوارِثینَ یا خَیْرَ الْحامِدینَ یا خَیْرَ الذّاکِرینَ یا خَیْرَ
اى بهترین ارث بران اى بهترین ستایشگران اى بهترین یادکنندگان اى بهترین
الْمُنْزِلینَ یا خَیْرَ الْمُحْسِنینَ (۴) یا مَنْ لَهُ الْعِزَّهُ وَالْجَمالُ یا مَنْ لَهُ
فرو فرستندگان اى بهترین احسان کنندگان (۴) اى که عزت و زیبایى از آن اوست اى که
الْقُدْرَهُ وَالْکَمالُ یا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَالْجَلالُ یا مَنْ هُوَ الْکَبیرُ الْمُتَعالُِ
نیرو و کمال از آن او است اى که پادشاهى و جلال از آن او است اى که بزرگ و برتر او است
یا مُنْشِىءَ الْسَّحابِ الثِّقالِ یا مَنْ هُوَ شَدیدُ الْمِحالِ یا مَنْ هُوَ
اى پدید آرنده ابرهاى سنگین اى که او سخت کیفر (یا سخت نیرو) است اى که او
سَریعُ الْحِسابِ یا مَنْ هُوَ شَدیدُ الْعِقابِ یا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ
در حساب کشیدن سریع است اى که او در کیفر سخت است اى که پاداش خوب نزد او است
یا مَنْ عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ (۵) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا حَنّانُ یا
اى که نزد او است مایه و اصل کتابها (۵) خدایا از تو مى خواهم بحق نامت اى مهرپیشه اى
مَنّانُ یا دَیّانُ یا بُرْهانُ یا سُلْطانُ یا رِضْوانُ یا غُفْرانُ یا سُبْحانُ یامَنّانُ یا
نعمت بخش اى پاداش دهنده اى دلیل و راهنما اى سلطان اى خوشنود اى آمرزنده اى منزه اى
مُسْتَعانُ یا ذَاالْمَنِّ وَالْبَیانِ (۶) یا مَنْ تَواضَعَ کُلّ ُشَىْءٍ لِعَظَمَتِهِ یا مَنِ
یاور اى صاحب نعمت و بیان (۶) اى که هر چیزى در برابر عظمتش فروتن گشته اى که
اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَىْءٍ لِقُدْرَتِهِ یا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَىْءٍ لِعِزَّتِهِ یا مَنْ خَضَعَ کُلُّ
هر چیز در برابر قدرتش تسلیم گردیده اى که هر چیزى در برابر عزت و شوکتش خوار گشته اى که هر چیز
شَىْءٍ لِهَیْبَتِهِ یا مَنِ انْقادَ کُلُّ شَىْءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ یا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبالُ
در برابر هیبتش خاضع گردیده اى که هر چیزى از ترس او فرمانبردار و مطیعش گردیده اى که کوهها
مِنْ مَخافَتِهِ یا مَنْ قامَتِ السَّمواتُ بِاَمْرِهِ یا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الاْرَضُونَ
از هراسش از هم شکافته اى که به امر او آسمانها برپا گشته اى که زمینها به اذن او در جاى خود مستقر گشته
بِاِذْنِهِ یا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ یا مَنْ لا یَعْتَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ
اى که رعد به ستایش او غرِّش زند اى که بر اهل کشور خود ستم نکند (۷)
(۷) یا غافِرَ الْخَطایا یا کاشِفَ الْبَلایا یا مُنْتَهَى الرَّجایا یا مُجْزِلَ
اى آمرزنده خطاها اى برطرف کننده بلاها اى منتهاى امیدها اى دهنده بزرگ
الْعَطایا یا واهِبَ الْهَدایا یا رازِقَ الْبَرایا یا قاضِىَ الْمَنایا یا سامِعَ
عطاها اى بخشنده هدیه ها اى روزى ده بنده ها اى برآورنده آرزوها اى شنونده
الشَّکایا یا باعِثَ الْبَرایا یا مُطْلِقَ الاُْسارى (۸) یاذَاالْحَمْدِ وَالثَّناَّءِ
شکایتها اى برانگیزنده مردمان اى رهاننده اسیران (۸) اى صاحب ستایش و ثناء
یا ذَاالْفَخْرِ وَاْلبَهاَّءِ یا ذَاالْمَجْدِ وَالسَّناَّءِ یا ذَاالْعَهْدِ وَالْوَفاَّءِ یا
اى داراى فخر و زیبایى اى صاحب مجد و بزرگى اى صاحب عهد و وفاء
ذَاالْعَفْوِ وَالرِّضاَّءِ یا ذَاالْمَنِّ وَالْعَطاَّءِ یا ذَا الْفَصْلِ وَالْقَضاَّءِ یا ذَاالْعِزِّ
اى داراى گذشت و رضا اى دارنده نعمت و عطاء اى که در دست تو است فصل خصومات و داورى اى داراى عزت
وَالْبَقاَّءِ یا ذَاالْجُودِ وَالسَّخاَّءِ یا ذَاالآلاَّءِ وَالنَّعْماَّءِ (۹) اَللّهُمَّ اِنّى
و پایندگى اى صاحب جود و بخشش اى صاحب دهشها و نعمت ها (۹) خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مانِعُ یا دافِعُ یا رافِعُ یا صانِعُ یا نافِعُ یا سامِعُ یا
مى خواهم به حق نامت اى مانع اى برطرف کننده اى بالا برنده اى سازنده اى سود رسان اى شنوا اى
جامِعُ یا شافِعُ یا واسِعُ یا مُوسِعُ (۱۰) یا صانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یا خالِقَ
گردآورنده اى شفاعت پذیر اى فراخ رحمت اى وسعت بخش (۱۰) اى سازنده هر ساخته اى آفریننده
کُلِّ مَخْلُوقٍ یا رازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ یا مالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ یا کاشِفَ کُلِّ
هر آفریده اى روزى ده هر روزى خور اى مالک هر مملوک اى غمزداى هر غمزده اى دلگشاى هر
مَکْرُوبٍ یا فارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ یا راحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ یا ناصِرَ کُلِّ
اندوهگین اى رحمت بخش هر رحمت خواه اى یاور هر
مَخْذُولٍ یا ساتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ یا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ (۱۱) یا عُدَّتى عِنْدَ
هر بى یاور اى عیب پوش هر معیوب اى پناه هر آواره (۱۱) اى ذخیره هنگام
شِدَّتى یا رَجاَّئى عِنْدَ مُصیبَتى یا مُونِسى عِنْدَ وَحْشَتى یا
سختى من اى امید من در برابر پیش آمدهاى ناگوار اى همدم من هنگام ترس و وحشت اى
صاحِبى عِنْدَ غُرْبَتى یا وَلِیّى عِنْدَ نِعْمَتى یا غِیاثى عِنْدَ کُرْبَتى یا
رفیق من در غربتم اى صاحب اختیار من در نعمتم اى فریادرس من در غم و اندوه اى
دَلیلى عِنْدَ حَیْرَتى یا غَناَّئى عِنْدَ افْتِقارى یا مَلْجَائى عِنْدَ
دلیل و راهنمایم هنگام سرگردانى اى توانگرى من هنگام ندارى اى پناه من هنگام
اضْطِرارى یا مُعینى عِنْدَ مَفْزَعى (۱۲) یا عَلاّمَ الْغُیُوبِ یا غَفّارَ
درماندگى اى کمک کارم در بیچارگى و پریشانى (۱۲) اى بخوبى داناى بر هر نادیدنى اى بسیار آمرزنده
الذُّنُوبِ یا سَتّارَ الْعُیُوبِ یا کاشِفَ الْکُرُوبِ یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یا
گناهان اى پرده پوش بر عیوب بندگان اى غمزداى غمها اى گرداننده دلها اى
طَبیبَ الْقُلُوبِ یا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ یا اَنیسَ الْقُلُوبِ یا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ یا
طبیب دلها اى نوربخش دلها اى همدم دلها اى زداینده اندوهها اى
مُنَفِّسَ الْغُمُومِ (۱۳) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاْسمِکَ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا
غمگشاى غمها (۱۳) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى بزرگوار اى زیبا اى
وَکیلُ یا کَفیلُ یا دَلیلُ یا قَبیلُ یا مُدیلُ یا مُنیلُ یا مُقیلُ یا مُحیلُ
کارگزار اى عهده دار اى راهنما اى پذیرنده اى دولت دهنده اى عطا بخشنده اى درگذرنده اى نیرودهنده (تغییر دهنده )
(۱۴) یا دَلیلَ الْمُتَحَیِّرینَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ یا صَریخَ
(۱۴) اى راهنماى سرگردانان اى فریادرس فریادخواهان اى دادرس
الْمُسْتَصْرِخینَ یا جارَ الْمُسْتَجیرینَ یا اَمانَ الْخاَّئِفینَ یا عَوْنَ
دادخواهان اى پناه پناه جویان اى امان بخش ترسناکان اى کمک
الْمُؤْمِنینَ یا راحِمَ الْمَساکینَ یا مَلْجَأَ الْعاصینَ یا غافِرَ الْمُذْنِبینَ یا
مؤ منان اى رحم کننده مسکینان اى پناه عاصیان اى آمرزنده گناهکاران اى
مُجیبَ دَعْوَهِ الْمُضْطَرّینَ (۱۵) یا ذَاالْجُودِ وَالاِْحْسانِ یا ذَاالْفَضْلِ
اجابت کننده دعاى درماندگان (۱۵) اى داراى بخشندگى و احسان اى صاحب فضل
وَالاِْمْتِنانِ یا ذَاالاْمْنِ وَالاْمانِ یا ذَاالْقُدْسِ وَالسُّبْحانِ یا ذَاالْحِکْمَهِ
و نعمت اى مایه امن و امان اى داراى پاکى و پاکیزگى اى صاحب فرزانگى
وَالْبَیانِ یا ذَا الرَّحْمَهِ وَالرِّضْوانِ یا ذَاالْحُجَّهِ وَالْبُرْهانِ یا ذَاالْعَظَمَهِ
و بیان اى صاحب رحمت و خوشنودى اى داراى حجت و دلیل و برهان اى خداوند عظمت
وَالسُّلْطانِ یا ذَاالرَّأْفَهِ وَالْمُسْتَعانِ یا ذَاالعَفْوِ وَالْغُفْرانِ (۱۶) یا مَنْ
و سلطنت اى دارنده راءفت و اى یاور بندگان اى صاحب بخشندگى و آمرزش (۱۶) اى که
هُوَ رَبُّ کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ هُوَ اِلهُ کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَىْءٍ
پروردگار هر چیز او است اى که معبود هر چیز او است اى که آفریننده هر چیز او است
یا مَنْ هُوَ صانِعُ کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ
اى که سازنده هر چیز او است اى که او پیش از هر چیز بوده و اى که او پس از هر
شَىْءٍ یا مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ هُوَ عالِمٌ بِکُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ هُوَ
چیز خواهد بود و اى که او برتر از هر چیز است اى که او به هر چیز دانا است اى که او
قادِرٌ عَلى کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ هُوَ یَبْقى وَیَفْنى کُلّ ُشَىْءٍ (۱۷) اَللّهُمَّ اِنّى
به هر چیزى توانا است اى که تنها او بماند و هر چیز دیگر فانى گردد (۱۷) خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مُؤْمِنُ یا مُهَیْمِنُ یا مُکَوِّنُ یا مُلَقِّنُ یا مُبَیِّنُ یا
مى خواهم بحق نامت اى امان ده اى مسلط بر هر چیز اى وجود آرنده اى یاد دهنده اى آشکار کننده اى
مُهَوِّنُ یا مُمَکِّنُ یا مُزَیِّنُ یا مُعْلِنُ یا مُقَسِّمُ (۱۸) یا مَنْ هُوَ فى مُلْکِهِ
آسان کننده اى امکان ده در کارها اى زیوربخش اى آشکار کننده اى تقسیم کننده (۱۸) اى که در فرمانروایى
مُقیمٌ یا مَنْ هُوَ فى سُلْطانِهِ قَدیمٌ یا مَنْ هُو فى جَلالِهِ عَظیمٌ یا مَنْ
پابرجا است اى که در سلطنت و پادشاهیش قدیم و دیرینه است اى که در جلالت و شوکت بزرگى اى که
هُوَ عَلى عِبادِهِ رَحیمٌ یا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلیمٌ یا مَنْ هُوَ بِمَنْ
بر بندگان خویش مهربانى اى که به هر چیز دانایى اى که نسبت به نافرمان خود
عَصاهُ حَلیمٌ یا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجاهُ کَریمٌ یا مَنْ هُوَ فى صُنْعِهِ حَکیمٌ یا
بردبارى اى که به امیدوار خود بخشنده و بزرگوارى اى که در آفرینش و ساختنت فرزانه اى (یا محکم کارى ) اى
مَنْ هُوَ فى حِکْمَتِهِ لَطیفٌ یا مَنْ هُوَ فى لُطْفِهِ قَدیمٌ (۱۹) یا مَنْ لا
که در عین فرزانگى (یا محکم کارى ) مهربانى (یا نرمکارى ) اى که در لطف خود دیرینه اى (۱۹) اى که
یُرْجى اِلاّ فَضْلُهُ یا مَنْ لا یُسْئَلُ اِلاّ عَفْوُهُ یا مَنْ لا یُنْظَرُ اِلاّ بِرُّهُ یا
امیدى نیست جز به نیکى او اى که درخواست نشود جز گذشتش اى که چشم داشتى نیست جز به نیکى اواى
مَنْ لا یُخافُ اِلاّ عَدْلُهُ یا مَنْ لا یَدُومُ اِلاّ مُلْکُهُ یا مَنْ لا سُلْطانَ اِلاّ
که ترسى نیست جز از عدل او اى که جاوید نمى ماند جز فرمانروایى و ملک او اى که سلطنت و قدرتى نیست جز
سُلْطانُهُ یا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَىْءٍ رَحْمَتُهُ یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ
سلطنت او اى که رحمتش همه چیز را فراگرفته اى که رحمتش بر خشمش پیشى جسته
یا مَنْ اَحاطَ بِکُلِّ شَىْءٍ عِلْمُهُ یا مَنْ لَیْسَ اَحَدٌ مِثْلَهُ (۲۰) یا فارِجَ
اى که علمش بر همه چیز احاطه کرده اى که مانندش هیچکس نخواهد بود (۲۰) اى دلگشاى
الْلهَمِّ یا کاشِفَ الْغَمِّ یا غافِرَ الذَّنْبِ یا قابِلَ التَّوْبِ یا خالِقَ الْخَلْقِ یا
اندوه اى غمزداى اى آمرزنده گناه اى توبه پذیر اى آفریننده اى
صادِقَ الْوَعْدِ یا مُوفِىَ الْعَهْدِ یا عالِمَ السِّرِّ یا فالِقَ الْحَبِّ یا رازِقَ
راست وعده اى وفادار پیمان اى داناى اسرار نهان اى شکافنده دانه اى روزى ده
الاْنامِ (۲۱) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا عَلِىُّ یا وَفِىُّ یا غَنِىُّ یا
بندگان (۲۱) خدایا از تو خواهم به حق نامت اى والا اى با وفا اى توانگر اى بى نیاز مطلق اى
مَلِىُّ یا حَفِىُّ یا رَضِىُّ یا زَکِىُّ یا بَدِىُّ یا قَوِىُّ یا وَلِىُّ (۲۲) یا مَنْ
مهربان اى پسندیده (یا دوستدار) اى پاکیزه اى پدید آرنده اى نیرومند اى سرپرست (۲۲) اى که
اَظْهَرَ الْجَمیلَ یا مَنْ سَتَرَ الْقَبیحَ یا مَنْ لَمْ یُؤ اخِذْ بِالْجَریرَهِ یا مَنْ لَمْ
کار نیک را آشکار کنى و اى که کار زشت را پنهان کنى اى که کسى را به گناه نگیرى اى که پرده
یَهْتِکِ السِّتْرَ یا عَظیمَ الْعَفْوِ یا حَسَنَ التَّجاوُزِ یا واسِعَ الْمَغْفِرَهِ یا
کس ندرى اى بزرگ گذشت اى نیکو درگذر اى پهناور آمرزش اى
باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَهِ یا صاحِبَ کُلِّ نَجْوى یا مُنْتَهى کُلِّ شَکْوى
گشاده دو دست (فضلش ) به رحمت اى مطلع از سخن سرى و راز اى منتهاى هر شکایت (۲۳)
(۲۳) یا ذَاالنِّعْمَهِ السّابِغَهِ یا ذَاالرَّحْمَهِ الْواسِعَهِ یا ذَاالْمِنَّهِ السّابِقَهِ یا
اى صاحب نعمت فراوان و اى داراى رحمت پهناور اى صاحب احسان پیشین اى
ذَاالْحِکْمَهِ الْبالِغَهِ یا ذَاالْقُدْرَهِ الْکامِلَهِ یا ذَاالْحُجَّهِ الْقاطِعَهِ یا
داراى حکمت رسا اى داراى نیروى کامل اى صاحب برهان و دلیل قاطع و برنده اى
ذَاالْکَرامَهِ الظّاهِرَهِ یا ذَاالْعِزَّهِ الدّاَّئِمَهِ یا ذَاالْقُوَّهِ الْمَتینَهِ یا ذَا
صاحب بزرگوارى هویدا اى صاحب عزت جاویدان اى صاحب نیروى محکم اى داراى
الْعَظَمَهِ الْمَنیعَهِ (۲۴) یا بَدیعَ السَّمواتِ یا جاعِلَ الظُّلُماتِ یا راحِمَ
عظمت ارجمند (۲۴) اى پدید آرنده آسمانها اى قرار دهنده تاریکیها اى ترحم کننده
الْعَبَراتِ یا مُقیلَ الْعَثَراتِ یا ساتِرَ الْعَوْراتِ یا مُحْیِىَ الاْمْواتِ یا
به اشکهاى دیده ها اى درگذرنده لغزشها اى پرده پوش بر عیبها اى زنده کننده مردگان اى
مُنْزِلَ الاْیاتِ یا مُضَعِّفَ الْحَسَناتِ یا ماحِىَ السَّیِّئاتِ یا شَدیدَ
فرو فرستنده آیات اى دو چندان کن حسنات اى محو کننده بدیها اى سخت گیرنده
النَّقِماتِ (۲۵) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مُصَوِّرُ یا مُقَدِّرُ یا مُدَبِّرُ
انتقامها (۲۵) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى صورت آفرین اى اندازه گیر اى تدبیر کننده
یا مُطَهِّرُ یا مُنَوِّرُ یا مُیَسِّرُ یا مُبَشِّرُ یا مُنْذِرُ یا مُقَدِّمُ یا مُؤَخِّرُ
اى پاک کننده اى روشنى بخش اى آسان کننده اى مژده ده اى بیم ده اى پیش انداز اى پس انداز
(۲۶) یا رَبَّ الْبَیْتِ الْحَرامِ یا رَبَّ الشَّهْرِ الْحَرامِ یا رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ
(۲۶) اى پروردگار خانه محترم (کعبه ) اى پروردگار ماه حرام اى پروردگار شهر محترم (مکه )
یا رَبَّ الرُّکْنِ وَالْمَقامِ یا رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ یا رَبَّ الْمَسْجِدِ
اى پروردگار رکن و مقام اى پروردگار مشعرالحرام اى پروردگار مسجد
الْحَرامِ یا رَبَّ الْحِلِّ وَالْحَرامِ یا رَبَّ النُّورِ وَالظَّلامِ یا رَبَّ التَّحِیَّهِ
الحرام اى پروردگار قسمت حل و حرم (در سرزمین حجاز) اى پروردگار روشنى و تاریکى اى پروردگار تحیت
وَالسَّلامِ یا رَبَّ الْقُدْرَهِ فِى الاْنامِ (۲۷) یا اَحْکَمَ الْحاکِمینَ یا اَعْدَلَ
و درود اى پروردگار نیرو در خلق (۲۷) اى داورترین داوران اى دادرس ترین
الْعادِلینَ یا اَصْدَقَ الصّادِقینَ یا اَطْهَرَ الطّاهِرینَ یا اَحْسَنَ
دادگران اى راستگوترین راستگویان اى پاکیزه ترین پاکان اى بهترین
الْخالِقینَ یا اَسْرَعَ الْحاسِبینَ یا اَسْمَعَ السّامِعینَ یا اَبْصَرَالنّاظِرینَ
آفرینندگان اى سریعترین حساب رسان اى شنواترین شنوایان اى بیناترین بینندگان
یا اَشْفَعَ الشّافِعینَ یا اَکْرَمَ الاْکْرَمینَ (۲۸) یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ یا
اى بهترین شفیعان اى بزرگوارترین کریمان (۲۸) اى پشتیبان کسى که پشتیبان ندارد اى
سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ یا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یا
پشتوانه آن کس که پشتوانه ندارد اى ذخیره آن کس که ذخیره ندارد اى پناه آن کس که پناهى ندارد اى
غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ یا فَخْرَ مَنْ لا فَخْرَ لَهُ یا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ یا
فریادرس آنکس که فریادرس ندارد اى افتخار آن کس که مایه افتخارى ندارد اى عزت آنکس که عزتى ندارد اى
مُعینَ مَنْ لا مُعینَ لَهُ یا اَنیسَ مَنْ لا اَنیسَ لَهُ یا اَمانَ مَنْ لا اَمانَ لَهُ
کمک آنکس که کمکى ندارد اى همدم آنکس که همدمى ندارد اى امان بخش آنکس که امانى ندارد(۲۹)
(۲۹) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا عاصِمُ یا قائِمُ یا داَّئِمُ یا راحِمُ یا
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى نگهدار اى پابرجا اى جاویدان اى رحم کننده اى
سالِمُ یا حاکِمُ یا عالِمُ یا قاسِمُ یا قابِضُ یا باسِطُ (۳۰) یا عاصِمَ مَنِ
سلامت بخش اى حاکم اى دانا اى تقسیم کننده اى تنگ گیر اى گشایش بخش (۳۰) اى نگهدار کسى که
اسْتَعْصَمَهُ یا راحِمَ مَنِ اسْتَرْحَمَهُ یا غافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرَهُ یا ناصِرَ مَنِ
نگهداریش خواهد اى رحم کننده کسى که ترحمش خواهد اى آمرزنده کسى که از او آمرزش خواهد اى یاور کسى که
اسْتَنْصَرَهُ یا حافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَهُ یا مُکْرِمَ مَنِ اسْتَکْرَمَهُ یا مُرْشِدَ
از او یارى طلبد اى نگهدار کسى که از او نگهدارى خواهد اى اکرام کننده کسى که از او بزرگوارى خواهد اى راهنماى
مَنِ اسْتَرْشَدَهُ یا صَریخَ مَنِ اسْتَصْرَخَهُ یا مُعینَ مَنِ اسْتَعانَهُ یا
کسى که از او ره جوید اى دادرس کسى که از او دادرسى خواهد اى کمک کار کسى که کمکش خواهد اى
مُغیثَ مَنِ اسْتَغاثَهُ (۳۱) یا عَزیزاً لا یُضامُ یا لَطیفاً لا یُرامُ یا قَیُّوماً
فریاد رس کسى که به فریادرسیش خواند (۳۱) اى عزیزى که ذلت نپذیرد اى لطیفى که دست انداز کسى واقع نگردد اى پاینده
لا یَنامُ یا دائِماً لا یَفُوتُ یا حَیّاً لا یَمُوتُ یا مَلِکاً لا یَزُولُ یا باقِیاً لا
که خواب ندارد اى جاویدانى که از دست نرود اى زنده اى که نمیرد اى پادشاهى که سلطنتش زوال ندارد اى ماندگارى
یَفْنى یا عالِماً لا یَجْهَلُ یا صَمَداً لا یُطْعَمُ یا قَوِیّاً لا یَضْعُفُ
که نیستى ندارد اى دانایى که نادانى ندارد اى بى نیازى که خوراک نخواهد اى نیرومندى که سستى نپذیرد (۳۲)
(۳۲) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا اَحَدُ یا واحِدُ یا شاهِدُ یا ماجِدُ یا
خدایا از تو خواهم به حق نامت اى یکتا اى یگانه اى گواه اى بزرگوار اى
حامِدُ یا راشِدُ یا باعِثُ یا وارِثُ یا ضاَّرُّ یا نافِعُ (۳۳) یا اَعْظَمَ مِنْ
ستوده اى رهنما اى برانگیزنده اى ارث برنده اى زیان بخش اى سودرسان (۳۳) اى بزرگتر از
کُلِّ عَظیمٍ یا اَکْرَمَ مِنْ کُلِّ کَریمٍ یا اَرْحَمَ مِنْ کُلِّ رَحیمٍ یا اَعْلَمَ مِنْ
هر بزرگى اى بزرگوارتر از هر بزرگوارى اى مهربانتر از هر مهربانى اى داناتر از
کُلِّ عَلیمٍ یا اَحْکَمَ مِنْ کُلِّ حَکیمٍ یا اَقْدَمَ مِنْ کُلِّ قَدیمٍ یا اَکْبَرَ مِنْ کُلِّ
هر دانا اى فرزانه تر از هر فرزانه اى جلوتر از هر قدیمى اى بزرگتر از هر
کَبیرٍ یا اَلْطَفَ مِنْ کُلِّ لَطیفٍ یا اَجَلَّ مِن کُلِّ جَلیلٍ یا اَعَزَّ مِنْ کُلِّ
بزرگ اى با لطف تر از هر لطف دارى اى والاتر از هر والایى اى عزیزتر از هر
عَزیزٍ (۳۴) یا کَریمَ الصَّفْحِ یا عَظیمَ الْمَنِّ یا کَثیرَ الْخَیْرِ یا قَدیمَ
عزیزى (۳۴) اى بزرگوار چشم پوش اى بزرگ نعمت بخش اى پر خیر اى دیرینه
الْفَضْلِ یا داَّئِمَ اللُّطْفِ یا لَطیفَ الصُّنْعِ یا مُنَفِّسَ الْکَرْبِ یا کاشِفَ
بخشش اى جاوید لطف اى دقیق صنعت اى زداینده اندوه اى برطرف کننده
الضُّرِّ یا مالِکَ الْمُلْکِ یا قاضِىَ الْحَقِّ (۳۵) یا مَنْ هُوَ فى عَهْدِهِ وَفِىُّ
گرفتارى اى فرمانرواى عالم هستى اى حاکم بر حق (۳۵) اى که در پیمانش وفادار
یا مَنْ هُوَ فى وَفاَّئِهِ قَوِىُّ یا مَنْ هُوَ فى قُوَّتِهِ عَلِىُّ یا مَنْ هُوَ فى
و اى که در وفا کردن به پیمانش نیرومند است اى که در نیرومندیش بلند مرتبه است اى که در
عُلُوِّهِ قَریبٌ یا مَنْ هُوَ فى قُرْبِهِ لَطیفٌ یا مَنْ هُوَ فى لُطْفِهِ شَریفٌ یا
عین بلند مرتبه اى نزدیک است اى که در عین نزدیکى دقیق است اى که در عین دقت بزرگوار است اى
مَنْ هُوَ فى شَرَفِهِ عَزیزٌ یا مَنْ هُوَ فى عِزِّهِ عَظیمٌ یا مَنْ هُوَ فى
که در عین بزرگوارى با عزت است اى که در عین عزت با عظمت است اى که در عین
عَظَمَتِهِ مَجیدٌ یا مَنْ هُوَ فى مَجْدِهِ حَمیدٌ (۳۶) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
عظمتش برجسته است اى که در عین برجستگى ستوده است (۳۶) خدایا از تو خواهم
بِاسْمِکَ یا کافى یا شافى یا وافى یا مُعافى یا هادى یا داعى یا
به حق نامت اى کفایت کننده اى شفا دهنده اى وفادار اى تندرستى بخش اى رهنما اى خواننده اى
قاضى یا راضى یا عالى یا باقى (۳۷) یا مَنْ کُلُّ شَىْءٍ خاضِعٌ لَهُ یا
داور اى راضى اى والا مرتبه اى باقى (۳۷) اى که هر چیز در برابرش سر تعظیم فرود آورد اى
مَنْ کُلُّ شَىْءٍ خاشِعٌ لَهُ یا مَنْ کُلُّ شَىْءٍ کاَّئِنٌ لَهُ یا مَنْ کُلُّ شَىْءٍ
که هر چیز در برابرش رام گشته اى که هر چه در عالم موجود است از آن اوست اى که هر چه هست
مَوْجُودٌ بِهِ یا مَنْ کُلُّ شَىْءٍ مُنیبٌ اِلَیْهِ یا مَنْ کُلُّ شَىْءٍ خاَّئِفٌ مِنْهُ یا
بوجود او موجود است اى که هر چیزى بسوى او بازگردد اى که هر چیزى از او اندیشه دارد اى
مَنْ کُلُّ شَىْءٍ قاَّئِمٌ بِهِ یا مَنْ کُلُّ شَىْءٍ صاَّئِرٌ اِلَیْهِ یا مَنْ کُلُّ شَىْءٍ
که هر چیزى به او پایدار است اى که هر چیزى بسوى او برگردد اى که هر چیز
یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ یا مَنْ کُلُّ شَىْءٍ هالِکٌ اِلاّ وَجْهَهُ (۳۸) یا مَنْ لا مَفَرَّ اِلاّ
به ستایش او تسبیح گوید اى که هر چیز نابود شود جز ذات او (۳۸) اى که گریزگاهى نیست جز
اِلَیْهِ یا مَنْ لا مَفْزَعَ اِلاّ اِلَیْهِ یا مَنْ لا مَقْصَدَ اِلاّ اِلَیْهِ یا مَنْ لا مَنْجا
بسوى او اى که پناهگاهى نیست جز بسوى او اى که مقصدى نیست جز درگاهش اى که راه نجاتى از (عذاب و قهر)
مِنْهُ اِلاّ اِلَیْهِ یا مَنْ لا یُرْغَبُ اِلاّ اِلَیْهِ یا مَنْ لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلاّ بِهِ یا
او نیست جز خود او اى که رغبت و اشتیاقى نباشد جز به درگاه او اى که جنبش و نیرویى نیست مگر بوسیله او اى
مَنْ لا یُسْتَعانُ اِلاّ بِهِ یا مَنْ لا یُتَوَکَّلُ اِلاّ عَلَیْهِ یا مَنْ لا یُرْجى اِلاّ هُوَ
که کمک نجوید جز به او اى که توکل نشود جز بر او اى که امیدوار نتوان بود جز به او
یا مَنْ لا یُعْبَدُ اِلاّ هُوَ (۳۹) یا خَیْرَ الْمَرْهُوبینَ یا خَیْرَ الْمَرْغُوبینَ یا
اى که پرستش نشود جز او (۳۹) اى بهترین کسى که خلق از او ترسند اى بهترین مایه شوق و آرزو اى
خَیْرَ الْمَطْلُوبینَ یا خَیْرَ الْمَسْئُولینَ یا خَیْرَ الْمَقْصُودینَ یا خَیْرَ
بهترین جویا شدگان اى بهترین خواسته شدگان اى بهترین مقصود خلق اى بهترین
الْمَذْکُورینَ یا خَیْرَ الْمَشْکُورینَ یا خَیْرَ الْمَحْبُوبینَ یا خَیْرَ
یاد شدگان اى بهترین سپاس شدگان اى بهترین دوستان اى بهترین
الْمَدْعُوّینَ یا خَیْرَ الْمُسْتَأْنِسینَ (۴۰) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا
خوانده شدگان اى بهترین همدمان (۴۰) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى
غافِرُ یا ساتِرُ یا قادِرُ یا قاهِرُ یا فاطِرُ یا کاسِرُ یا جابِرُ یا ذاکِرُ یا
آمرزنده اى پرده پوش اى توانا اى قاهر اى آفریننده اى شکننده اى بهم پیوند دهنده اى یادآورنده اى
ناظِرُ یا ناصِرُ (۴۱) یا مَنْ خَلَقَ فَسَوّى یا مَنْ قَدَّرَ فَهَدى یا مَنْ
بیننده اى یارى دهنده (۴۱) اى که آفرید و بیاراست اى که اندازه گرفت و راهنمایى کرد اى که
یَکْشِفُ الْبَلْوى یا مَنْ یَسْمَعُ النَّجْوى یا مَنْ یُنْقِذُ الْغَرْقى یا مَنْ
برطرف کند گرفتارى را اى که بشنود سخن درگوشى را اى که نجات دهد غریق را اى که
یُنْجِى الْهَلْکى یا مَنْ یَشْفِى الْمَرْضى یا مَنْ اَضْحَکَ وَاَبْکى یا مَنْ
برهاند هلاک شده را اى که شفا دهد بیمار را اى که بخنداند و بگریاند اى که
اَماتَ وَاَحْیى یا مَنْ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالاُْنْثى (۴۲) یا مَنْ فىِ
بمیراند و زنده کند اى که آفرید دو جفت نر و ماده (۴۲) اى که هم در
الْبَرِّ وَالْبَحْرِ سَبیلُهُ یا مَنْ فِى الاْفاقِ ایاتُهُ یا مَنْ فِى الاْیاتِ بُرْهانُهُ
خشکى و هم در دریا راه رسیدن به او هست اى که در سراسر گیتى نشانه هاى او هست اى که در این نشانه ها برهان او موجود است
یا مَنْ فِى الْمَماتِ قُدْرَتُهُ یا مَنْ فِى الْقُبُورِ عِبْرَتُهُ یا مَنْ فِى الْقِیمَهِ
اى که در مردن نشانه قدرت او است اى که در گورها پند او است اى که در روز قیامت نیز
مُلْکُهُ یا مَنْ فِى الْحِسابِ هَیْبَتُهُ یا مَنْ فِى الْمیزانِ قَضاَّئُهُ یا مَنْ فِى
سلطنت او است اى که در حساب آن روز هیبت دارد اى که در پاى میزان حکم و داورى او است اى که در
الْجَنَّهِ ثَوابُهُ یا مَنْ فِى النّارِ عِقابُهُ (۴۳) یا مَنْ اِلَیْهِ یَهْرَبُ الْخاَّئِفُونَ
بهشت پاداش نیک او است اى که در دوزخ شکنجه او است (۴۳) اى که به سویش گریزند ترسناکان
یا مَنْ اِلَیْهِ یَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ یا مَنْ اِلَیْهِ یَقْصِدُ الْمُنیبُونَ یا مَنْ اِلَیْهِ
اى که به او پناه برند گنهکاران اى که او را مقصود قرار دهند بازآیندگان اى که بسوى او
یَرْغَبُ الزّاهِدُونَ یا مَنْ اِلَیْهِ یَلْجَاءُ الْمُتَحَیِّرُونَ یا مَنْ بِهِ یَسْتَاءْنِسُ
روند پارسایان اى که بدو پناه برند سرگردانان اى که به او همدم شوند
الْمُریدُونَ یا مَنْ بِه یَفْتَخِرُ الْمُحِبُّونَ یا مَنْ فى عَفْوِهِ یَطْمَعُ
خواستاران اى که به دوستیش افتخار کنند دوستان اى که در گذشت او طمع دارند
الْخاَّطِئُونَ یا مَنْ اِلَیْهِ یَسْکُنُ الْمُوقِنُونَ یا مَنْ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ
خطاکاران اى که به ذکر او آرامش پذیرد دل یقین داران اى که بر او توکل کنند
الْمُتَوَکِّلُونَ (۴۴)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا حَبیبُ یا طَبیبُ یا
توکل کنندگان (۴۴) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى محبوب دلها اى طبیب دردها اى نزدیک اى
قَریبُ یا رَقیبُ یا حَسیبُ یا مَُهیبُ یا مُثیبُ یا مُجیبُ یا خَبیرُ یا
مراقب کار بندگان اى حساب نگهدار اى با هیبت اى پاداش نیک دهنده اى اجابت کننده اى آگاه اى
بَصیرُ (۴۵)یا اَقَرَبَ مِنْ کُلِّ قَریبٍ یا اَحَبَّ مِنْ کُلِّ حَبیبٍ یا اَبْصَرَ
بینا (۴۵) اى نزدیکتر از هر نزدیک اى محبوبتر از هر محبوب اى بیناتر
مِنْ کُلِّ بَصیرٍ یا اَخْبَرَ مِنْ کُلِّ خَبیرٍ یا اَشْرَفَ مِنْ کُلِّ شَریفٍ یا اَرْفَعَ
از هر بینا اى آگاه تر از هر آگاه اى شریفتر از هر شریف اى برتر
مِنْ کُلِّ رَفیعٍ یا اَقْوى مِنْ کُلِّ قَوِی یا اَغْنى مِنْ کُلِّ غَنِىٍّ یا اَجْوَدَ
از هر بلند مرتبه اى نیرومندتر از هر نیرومند اى توانگرتر از هر توانگر اى بخشنده تر
مِنْ کُلِّ جَوادٍ یا اَرْاَفَ مِنْ کُلِّ رَؤُفٍ (۴۶)یا غالِباً غَیْرَ مَغْلُوبٍ یا
از هر بخشنده اى مهربانتر از هر مهربان (۴۶) اى پیروزى که هرگز مغلوب نگردد اى
صانِعاً غَیْرَ مَصْنُوعٍ یا خالِقاً غَیْرَ مَخْلُوقٍ یا مالِکاً غَیْرَ مَمْلُوکٍ یا
سازنده اى که مصنوع کسى نیست اى آفریننده اى که کسى او را نیافریده اى مالکى که مملوک کسى نیست اى
قاهِراً غَیْرَ مَقْهُورٍ یا رافِعاً غَیْرَ مَرْفُوعٍ یا حافِظاً غَیْرَ مَحْفُوظٍ یا
چیره شکست ناپذیر اى بلند مرتبه که بلندى را کسى به او نداده اى نگهدارنده اى که نگهدارى ندارد اى
ناصِراً غَیْرَ مَنْصُورٍ یا شاهِداً غَیْرَ غاَّئِبٍ یا قَریباً غَیْرَ بَعیدٍ (۴۷) یا
یاورى که کسش یارى نکند اى حاضرى که پنهانى ندارد اى نزدیکى که دور نشود (۴۷) اى
نُورَ النُّورِ یا مُنَوِّرَ النُّورِ یا خالِقَ النُّورِ یا مُدَبِّرَ النُّورِ یا مُقَدِّرَ النُّورِ
روشنى نور این روشنى ده نور اى خالق نور و روشنى اى تدبیر کننده نور اى اندازه گیر نور
یا نُورَ کُلِّ نُورٍ یا نُورا قَبْلَ کُلِّ نُورٍ یا نُورا بَعْدَ کُلِّ نُورٍ یا نُوراً
اى روشنى هر نور اى روشنى پیش از هر نور و اى روشنى پس از هر نور اى روشنى
فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یا نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ (۴۸)یا مَنْ عَطاَّئُهُ شَریفٌ یا
بالاى هر نور اى نورى که مانندش نورى نیست (۴۸) اى که عطا و بخشش شریف و ارجمند است اى
مَنْ فِعْلُهُ لَطیفٌ یا مَنْ لُطْفُهُ مُقیمٌ یا مَنْ اِحْسانُهُ قَدیمٌ یا مَنْ قَوْلُهُ
که کارش دقیق است اى که لطفش پایدار است اى که احسانش دیرینه است اى که گفتارش
حَقُّ یا مَنْ وَعْدُهُ صِدْقٌ یا مَنْ عَفْوُهُ فَضْلٌ یا مَنْ عَذابُهُ عَدْلٌ یا مَنْ
حق است اى که وعده اش راست است اى که گذشتش فضل است اى که کیفرش از روى عدل است که
ذِکْرُهُ حُلْوٌیا مَنْ فَضْلُهُ عَمیمٌ (۴۹)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا
ذکرش شیرین است اى که فضلش عمومى است (۴۹) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى
مُسَهِّلُ یا مُفَصِّلُ یا مُبَدِّلُ یا مُذَلِّلُ یا مُنَزِّلُ یا مُنَوِّلُ یا مُفْضِلُ یا
هموار کننده راهها اى جدا کننده اى تبدیل کننده اى خوار کننده اى فرود آرنده اى جایزه ده اى فزون بخش اى
مُجْزِلُ یا مُمْهِلُ یا مُجْمِلُ (۵۰)یا مَنْ یَرى وَلا یُرى یا مَنْ یَخْلُقُ
بزرگ عطا بخش اى مهلت ده اى نیکوبخش (۵۰) اى که ببیند ولى دیده نشود اى که بیافریند
وَلا یُخْلَقُ یا مَنْ یَهْدى وَلا یُهْدى یا مَنْ یُحْیى وَلا یُحْیى یا مَنْ
ولى کسى او را نیافریده اى که راهنمایى کند ولى راهنمایى نشود اى که زنده کنى ولى زنده نشده اى که
یَسْئَلُ وَلا یُسْئَلُ یا مَنْ یُطْعِمُ وَلا یُطْعَمُ یا مَنْ یُجیرُ وَلا یُجارُ عَلَیْهِ
بازخواست کند ولى کسى از او بازخواست نکند اى که بخوراند ولى خورانده نشود اى که پناه دهد ولى کسى او را پناه ندهد
یا مَنْ یَقْضى وَلا یُقْضى عَلَیْهِ یا مَنْ یَحْکُمُ وَلا یُحْکَمُ عَلَیْهِ یا مَنْ
اى که قضاوت کنى ولى قضاوت بر تو نشود اى که حکم کنى ولى کسى بر تو حکم نکند اى که
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ (۵۱)یا نِعْمَ الْحَسیبُ یا نِعْمَ
نزاید و نه زائیده شده و نیست برایش همتایى هیچکس (۵۱) اى نیکو حسابکش اى نیکو
الطَّبیبُ یا نِعْمَ الرَّقیبُ یا نِعْمَ الْقَریبُ یا نِعْمَ الْمُجیبُ یا نِعْمَ
طبیب اى نیکو نگهبان اى نیکو نزدیک اى نیکو پاسخ ده اى نیکو
الْحَبیبُ یا نِعْمَ الْکَفیلُ یا نِعْمَ الَوْکیلُ یا نِعْمَ الْمَوْلى یا نِعْمَ النَّصیرُ
دوست اى نیکو عهده دار اى نیکو وکیل اى نیکو سرور اى نیکو یاور (۵۲)
(۵۲) یا سُرُورَ الْعارِفینَ یا مُنَى الْمُحِبّینَ یا اَنیسَ الْمُریدینَ یا
اى مایه دلشادى عارفان اى آرزوى محبان اى همدم خواستاران اى
حَبیبَ التَّوّابینَ یا رازِقَ الْمُقِلّینَ یا رَجاَّءَ الْمُذْنِبینَ یا قُرَّهَ عَیْنِ
دوستدار توبه کنندگان اى روزى ده ناداران اى امید گنهکاران اى نورچشم
الْعابِدینَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الْمَکْرُوبینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومینَ یا اِلهَ
پرستش کنندگان اى برطرف کننده اندوه اندوهناکان اى غمزداى غمزدگان اى معبود
الاْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ (۵۳)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا رَبَّنا یا اِلهَنا
پیشنیان و پسینیان (۵۳) خدایا من از تو مى خواهم به حق نامت اى پروردگار ما اى معبود ما
یا سَیِّدَنا یا مَوْلینا یا ناصِرَنا یا حافِظَنا یا دَلیلَنا یا مُعینَنا یا حَبیبَنا
اى آقاى ما اى سرور ما اى یاور ما اى نگهدار ما اى راهنماى ما اى کمک کار ما اى محبوب ما
یا طَبیبَنا (۵۴)یا رَبَّ النَّبیّی نَ وَالاْبْرارِ یا رَبَّ الصِّدّی قی نَ وَالاْخْیارِ
اى طبیب ما (۵۴) اى پروردگار پیمبران و نیکوکاران اى پروردگار راستگویان و برگزیدگان
یا رَبَّ الْجَنَّهِ وَالنّارِ یا رَبَّ الصِّغارِ وَالْکِبارِ یا رَبَّ الْحُبُوبِ
اى پروردگار بهشت و دوزخ اى پروردگار کوچک و بزرگ اى پروردگار حبوبات
وَالثِّمارِ یا رَبَّ الاْنْهارِ وَالاْشْجارِ یا رَبَّ الصَّحارى وَالْقِفارِ یا
و میوه جات اى پروردگار نهرها و درختان اى پروردگار دشت و هامون اى
رَبَّ الْبَرارى وَالْبِحارِ یا رَبَّ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ یا رَبَّ الاْعْلانِ
پروردگار صحراها و دریاها اى پروردگار شب و روز اى پروردگار پیدا
وَالاْسْرارِ (۵۵)یا مَنْ نَفَذَ فى کُلِّ شَىْءٍ اَمْرُهُ یا مَنْ لَحِقَ بِکُلِّ شَىْءٍ
و نهان (۵۵) اى که در هر چیز دستورش نفوذ کرده اى که علمش به هر چیزى
عِلْمُهُ یا مَنْ بَلَغَتْ اِلى کُلِّ شَىْءٍ قُدْرَتُهُ یا مَنْ لا تُحْصِى الْعِبادُ نِعَمَهُ
تعلق یافته اى که قدرت و توانائیش به هر چیزى رسیده اى که بندگان شماره نعمتهایش را نتوانند
یا مَنْ لا تَبْلُغُ الْخَلاَّئِقُ شُکْرَهُ ی ا مَنْ لا تُدْرِکُ الاْفْه امُ جَلا لَهُ ی ا مَنْ
اى که خلائق از عهده شکرش برنیایند اى که عقول درک عظمت و جلالش نتوانند اى که
لا تَنالُ الاْوْهامُ کُنْهَهُ یا مَنِ الْعَظَمَهُ وَالْکِبْرِیآءُ رِداَّئُهُ یا مَنْ لا تَرُدُّ
اوهام و خیالات به کنه ذاتش نرسند اى که عظمت و بزرگى لباس او است اى که
الْعِبادُ قَضاَّئَهُ یا مَنْ لا مُلْکَ اِلاّ مُلْکُهُ یا مَنْ لاعَطاَّءَ اِلاّ عَطاَّئُهُ
بندگان از حکم او سرپیچى نتوانند اى که سلطنتى جز سلطنت او نیست اى که بخششى جز بخشش او نیست (۵۶)
(۵۶) یا مَنْ لَهُ الْمَثَلُ الاْعْلى یا مَنْ لَهُ الصِّفاتُ الْعُلْیا یا مَنْ لَهُ
اى که از آن اوست عالى ترین مثالها (که حجج الهیه باشند) اى که خاص اوست برترین اوصاف اى که از آن اوست
الاْخِرَهُ وَالاُْولى یا مَنْ لَهُ الْجَنَّهُ الْمَاْوى یا مَنْ لَهُ الاْ یاتُ الْکُبْرى
دنیا و آخرت اى که از آن او است بهشت آن جایگاه آسایش اى که براى اوست نشانه هاى بس بزرگ
یا مَنْ لَهُ الاْسْماَّءُ الْحُسْنى یا مَنْ لَهُ الْحُکْمُ وَالْقَضاَّءُ یا مَنْ لَهُ
اى که براى او است نامهاى نیکو اى که براى او است فرمان و داورى اى که از آن او است
الْهَواَّءُ وَالْفَضاَّءُ یا مَنْ لَهُ الْعَرْشُ وَالثَّرى یا مَنْ لَهُ السَّمواتُ الْعُلى
هوا و فضا اى که از آن او است عرش و فرش اى که از آن او است آسمانهاى بلند (۵۷)
(۵۷) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا عَفُوُّ یا غَفُورُ یا صَبُورُ یا شَکُورُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى درگذرنده اى آمرزنده اى شکیبا اى سپاس پذیر بندگان
یا رَؤُفُ یا عَطُوفُ یا مَسْئُولُ یا وَدُودُ یا سُبُّوحُ یا قُدُّوسُ (۵۸) یا
اى مهربان اى توجه کننده اى مورد توجه و درخواست بندگان اى مهرورز اى منزه اى پاکیزه (۵۸) اى
مَنْ فِى السَّماَّءِ عَظَمَتُهُ یا مَنْ فِى الاْرْضِ ایاتُهُ یا مَنْ فى کُلِّ شَىْءٍ
که در آسمان آثار عظمتش هویدا است اى که در زمین نشانه هایش آشکار است اى که در هر چیز
دَلائِلُهُ یا مَنْ فِى الْبِحارِ عَجائِبُهُ یا مَنْ فِى الْجِبالِ خَزاَّئِنُهُ یا مَنْ
برهانهاى او موجود اى که در دریا آثار شگفت انگیز دارد اى که در کوهها است گنجینه هایش اى که
یَبْدَءُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ یا مَنْ اِلَیْهِ یَرْجِعُ الاْمْرُ کُلُّهُ یا مَنْ اَظْهَرَ فى
خلق را پدید آورد سپس بازگرداند اى که به سویش همه امورات بازگردد اى که در هر چیز لطف و مهرش را
کُلِّ شَىْءٍ لُطْفَهُ یا مَنْ اَحْسَنَ کُلَّشَىْءٍ خَلْقَهُ یا مَنْ تَصَرَّفَ فِى
آشکار ساخته اى که خلقت هر چیز را نیکو ساخته اى که تصرف کرده در
الْخَلاَّئِقِ قُدْرَتُهُ (۵۹) یا حَبیبَ مَنْ لا حَبیبَ لَهُ ی ا طَبیبَ مَنْ لا
همه خلایق قدرت او (۵۹) اى دوست آنکس که دوستى ندارد اى طبیب آن کس که
طَبیبَ لَهُ یا مُجیبَ مَنْ لا مُجیبَ لَهُ یا شَفیقَ مَنْ لا شَفیقَ لَهُ یا
طبیبى ندارد اى پاسخ ده آن کس که پاسخ ده ندارد اى یار دلسوز آن کس که دلسوزى ندارد اى
رَفیقَ مَنْ لا رَفیقَ لَهُ یا مُغیثَ مَن لا مُغیثَ لَهُ یا دَلیلَ مَنْ لا دَلیلَ
رفیق آن کس که رفیق ندارد اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد اى راهنماى آنکه راهنمایى ندارد
لَهُ یا اَنیسَ مَنْ لا اَنیسَ لَهُ یا راحِمَ مَنْ لا راحِمَ لَهُ یا صاحِبَ مَنْ لاصاحِبَ لَهُ (۶۰)
اى مونس آنکس که مونسى ندارد اى ترحم کننده آن کس که ترحم کننده اى ندارد اى همدم آن کس که همدمى ندارد (۶۰)
يا كافِىَ مَنِ اسْتَكْفاهُ يا هادِىَ مَنِ اسْتَهْداهُ اى کفایت کننده آن کس که از او کفایت خواهد و اى رهنماى کسى که از او راهنمایى خواهد
ياکالِئَ مَنِ اسْتَکْلاهُ یا راعِىَ مَنِ اسْتَرْعاهُ یا شافِىَ مَنِ اسْتَشْفاهُ یا
اى نگهبان کسى که از او نگهبانى خواهد اى مراعات کننده کسى که از او رعایت خواهد اى بهبود دهنده کسى که از او بهبودى خواهد اى
قاضِىَ مَنِ اسْتَقْضاهُ یا مُغْنِىَ مَنِ اسْتَغْناهُ یا مُوفِىَ مَنِ اسْتَوْفاهُ یا
داور کسى که از او داورى جوید اى بى نیاز کننده کسى که از او بى نیازى خواهد اى وفا کننده کسى که از او وفا خواهد اى
مُقَوِّىَ مَنِ اسْتَقْواهُ یا وَلِىَّ مَنِ اسْتَوْلاهُ (۶۱)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
نیرو ده آن کس که از او نیرو خواهد اى سرور کسى که او را به سرورى خواهد (۶۱) خدایا از تو مى خواهم
بِاسْمِکَ یا خالِقُ یا رازِقُ یا ناطِقُ یا صادِقُ یا فالِقُ یا فارِقُ یا
به حق نامت اى آفریننده اى روزى ده اى گویا اى راستگو اى شکافنده اى جدا کننده اى
فاتِقُ یا راتِقُ یا سابِقُ یا سامِقُ (۶۲)یا مَنْ یُقَلِّبُ اللَّیْلَ وَالنَّهارَ یا
باز کننده اى پیوست دهنده اى سبقت جوینده اى بلندمرتبه (۶۲) اى که جابجا کنى شب و روز را اى
مَنْ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَالاْنْوارَ یا مَنْ خَلَقَ الظِّلَّ وَالْحَرُورَ یا مَنْ سَخَّرَ
که مقرر ساختى تاریکیها و نور را اى که آفریدى سایه و گرما را اى که مسخر خود کردى
الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ یا مَنْ قَدَّرَ الْخَیْرَ وَالشَّرَّ یا مَنْ خَلَقَ الْمَوْتَ
مهر و ماه را اى که مقدر کردى خیر و شر را اى که آفریدى مرگ
وَالْحَیوهَ یا مَنْ لَهُ الْخَلْقُ وَالاْمْرُ یا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً یا
و زندگى را اى که آفریدن و فرمان از او است اى که نگرفته است براى خود همسر و فرزندى اى
مَنْ لَیْسَ لَهُ شَریکٌ فِى الْمُلْکِ یا مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ
که شریکى در فرمانروایى ندارد اى که نیست برایش سرپرستى از خوارى (۶۳)
(۶۳) یا مَنْ یَعْلَمُ مُرادَ الْمُریدینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ضَمیرَ الصّامِتینَ یا
اى که مى داند خواسته دل هر خواهنده را اى که آگاه است از نهاد خاموشان اى
مَنْ یَسْمَعُ اَنینَ الْواهِنینَ یا مَنْ یَرى بُکاَّءَ الْخاَّئِفینَ یا مَنْ یَمْلِکُ
که مى شنود ناله خسته دلان اى که مى بیند گریه ترسناکان اى که دارد
حَوائِجَ السّاَّئِلینَ یا مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التّاَّئِبینَ یا مَنْ لا یُصْلِحُ عَمَلَ
خواسته هاى خواستاران را اى که بپذیرد عذر توبه کنندگان اى که اصلاح نکند کار
الْمُفْسِدینَ یا مَنْ لا یُضیعُ اَجْرَ الْمُحْسِنینَ یا مَنْ لا یَبْعَُدُ عَنْ قُلُوبِ
مفسدان را اى که از بین نبرد پاداش نیکوکاران اى که دور نباشد از دل
الْعارِفینَ یا اَجْوَدَ الاْجْودینَ (۶۴) یا داَّئِمَ الْبَقاَّءِ یا سامِعَ الدُّعاَّءِ یا
عارفان اى بخشنده ترین بخشندگان (۶۴) اى همیشه باقى اى شنواى دعا اى
واسِعَ الْعَطاَّءِ یا غافِرَ الْخَطاَّءِ یا بَدیعَ السَّماَّءِ یا حَسَنَ الْبَلاَّءِ ی ا
وسیع بخشش اى آمرزنده خطا و لغزش اى پدید آرنده آسمان اى نیک آزمایش اى
جَمیلَ الثَّناَّءِ یا قَدیمَ السَّناَّءِ یا کَثیرَ الْوَفاَّءِ یا شَریفَ الْجَزاَّءِ
زیبا ستایش اى دیرینه والا اى زیاد وفادار اى ارجمند پاداش (۶۵)
(۶۵) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا سَتّارُ یا غَفّارُ یا قَهّارُ یا جَبّارُ یا
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى پوشاننده اى آمرزنده اى با قهر و سطوت اى باجبروت و عظمت اى
صَبّارُ یا باَّرُّ یا مُخْتارُ یا فَتّاحُ یا نَفّاحُ یا مُرْتاحُ (۶۶)یا مَنْ خَلَقَنى
صبر پیشه اى نیک بخش اى مختار در کارها اى کارگشا اى پرجود و عطا اى فرح بخش (۶۶) اى که مرا آفریدى
وَسَوّانى یا مَنْ رَزَقَنى وَرَبّانى یا مَنْ اَطْعَمَنى وَسَقانى یا مَنْ
و آراستى اى که روزیم دادى و پروریدى اى که مرا خوراندى و نوشاندى اى که
قَرَّبَنى وَ اَدْنانى یا مَنْ عَصَمَنى وَکَفانى یا مَنْ حَفَظَنى وَکَلانى یا
پیش خود برده و نزدیکم کردى اى که مرا نگهداشته و کفایت کردى اى که محافظت و نگهداریم کردى اى
مَنْ اَعَزَّنى وَاَغْنانى یا مَنْ وَفَّقَنى وَهَدانى یا مَنْ انَسَنى وَآوانى یا
که به من عزت بخشید و توانگرم ساخت اى که به من توفیق داده و راهنمایى کرد اى که با من انس گرفته و جایم داد اى
مَنْ اَماتَنى وَاَحْیانى (۶۷)یا مَنْ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ یا مَنْ یَقْبَلُ
که مرا بمیراند و زنده کند (۶۷) اى که حق را بوسیله کلماتش پابرجا کرد اى که توبه را از
التَّوْبَهَ عَنْ عِبادِهِ یا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ یا مَنْ لا تَنْفَعُ
بندگانش بپذیرد اى که میان انسان و دلش حائل گردد اى که سود ندهد
الشَّفاعَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ یا مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ یا مَنْ لا
شفاعت و میانجیگرى جز به اذن او اى که او داناتر است به کسى که از راهش گمراه گردد اىکه
مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ یا مَنْ لا راَّدَّ لِقَضاَّئِهِ یا مَنِ انْقادَ کُلُّ شَىْءٍ لاِمْرِهِ یا
کاونده و پى جویى براى حکمش نیست اى که بازگردانى براى قضایش نیست اى که هر چیز دربرابر امرش مطیع و منقاد گشته اى
مَنِ السَّمواتُ مَطْوِیّاتٌ بِیَمینِهِ یا مَنْ یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَىْ
که آسمانها بدست قدرتش بهم پیچیده اى که فرستد بادها را نویدى در پیشاپیش
رَحْمَتِهِ (۶۸)یا مَنْ جَعَلَ الاْرْضَ مِهاداً یا مَنْ جَعَلَ الْجِبالَ اَوْتاداً یا
رحمتش (۶۸) اى که زمین را گهواره قرار داده اى که کوهها را میخهاى (زمین ) قرار داد اى
مَنْ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً یا مَنْ جَعَلَ الْقَمَرَ نُوراً یا مَنْ جَعَلَ اللَّیْلَ
که خورشید را چراغى تابناک کرد اى که ماه را نوربخش قرار داد اى که شب را
لِباساً یا مَنْ جَعَلَ النَّهارَ مَعاشاً یا مَنْ جَعَلَ النَّوْمَ سُباتاً یا مَنْ جَعَلَ
پوشش نهاد اى که روز را براى تحصیل معاش مقرر ساختى اى که خواب را مایه آرامش قرار داد اى که
السَّماَّءَ بِناَّءً یا مَنْ جَعَلَ الاْشْیاَّءَ اَزْواجاً یا مَنْ جَعَلَ النّارَ مِرْصاداً
آسمان را ساختمانى قرار داد اى که چیزها را جفت آفرید اى که آتش را در کمین (کفار و دوزخیان ) قرارداد(۶۹)
(۶۹) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا سَمیعُ یا شَفیعُ یا رَفیعُ یا مَنیعُ
خدایا از تو درخواست مى کنم به حق نامت اى شنوا اى شفیع اى بلند مرتبه اى والامقام
یا سَریعُ یا بَدیعُ یا کَبیرُ یا قَدیرُ یا خَبیرُ یا مُجیرُ (۷۰)یا حَیّاً قَبْلَ
اى سریع در کارها اى پدید آرنده اى بزرگ اى توانا اى آگاه اى پناه ده (۷۰) اى زنده پیش از
کُلِّ حَی یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَی یا حَىُّ الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ حَىُّ یا حَىُّ
هر موجود زنده اى زنده پس از هر موجود زنده اى که نیست مانندش زنده اى ، اى زنده اى
الَّذى لا یُشارِکُهُ حَىُّ یا حَىُّ الَّذى لا یَحْتاجُ اِلى حَی یا حَىُّ الَّذى
که شریکش نیست هیچ زنده اى ، اى زنده اى که نیازمند نیست به هیچ زنده اى ، اى زنده اى که
یُمیتُ کُلَّ حَی یا حَىُّ الَّذى یَرْزُقُ کُلَّ حَی یا حَیّاً لَمْ یَرِثِ الْحَیوهَ
بمیراند هر زنده اى را اى زنده اى که روزى دهد هر زنده اى را اى زنده اى که ارث نبرد زندگى را
مِنْ حَی یا حَىُّ الَّذى یُحْیِى الْمَوْتى یا حَىُّ یا قَیُّومُ لا تَاْخُذُهُ سِنَهٌ
از زنده اى ، اى زنده اى که زنده کند مردگان را، اى زنده پاینده اى که او را چرت
وَلا نَوْمٌ (۷۱)یا مَنْ لَهُ ذِکْرٌ لا یُنْسى یا مَنْ لَهُ نُورٌ لا یُطْفى یا مَنْ لَهُ
و خواب نگیرد (۷۱) اى که یادش فراموش نشدنى است اى که نورش خاموش نشدنى است اى که
نِعَمٌ لا تُعَدُّ یا مَنْ لَهُ مُلْکٌ لا یَزُولُ یا مَنْ لَهُ ثَناَّءٌ لا یُحْصى یا مَنْ لَهُ
نعمتهایش بشمار درنیاید اى که فرمانروائیش زوال نپذیرد اى که مدح و ثنایش نتوان شمردن اى که
جَلالٌ لا یُکَیَّفُ یا مَنْ لَهُ کَمالٌ لا یُدْرَکُ یا مَنْ لَهُ قَضاَّءٌ لا یُرَدُّ یا
چگونگى بزرگى و جلالتش نتوان گفتن اى که کمالش قابل درک نباشد اى که فرمان قضایش بازگشت ندارد اى
مَنْ لَهُ صِفاتٌ لا تُبَدَّلُ یا مَنْ لَهُ نُعُوتٌ لا تُغَیَّرُ (۷۲)یا رَبَّ الْعالَمینَ
که صفاتش تبدیل نپذیرد اى که اوصافش تغییر نکند (۷۲) اى پروردگار جهانیان
یا مالِکَ یَوْمِ الدّینِ یا غایَهَ الطّالِبینَ یا ظَهْرَ اللاّجینَ یا مُدْرِکَ
اى فرمانرواى روز جزا اى مقصد نهایى جویندگان اى پشت و پناه پناهندگان اى دریابنده
الْهارِبینَ یا مَنْ یُحِبُّ الصّابِرینَ یا مَنْ یُحِبُّ التَّوّابینَ یا مَنْ یُحِبُّ
گریختگان اى که دوست دارد شکیبایان را اى که دوست دارد توبه کاران را اى که دوست دارد
الْمُتَطَهِّرینَ یا مَنْ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ یا مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ
پاکیزگان را اى که دوست دارد نیکوکاران را اى که داناتر است به راه یافتگان (۷۳)
(۷۳) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا شَفیقُ یا رَفیقُ یا حَفیظُ یا
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى مهربان اى رفیق اى نگهدارنده اى
مُحیطُ یا مُقیتُ یا مُغیثُ یا مُعِزُّ یا مُذِلُّ یا مُبْدِئُ یا مُعیدُ (۷۴)یا
احاطه دار بر همه اى توانا اى فریاد رس اى عزت بخش اى خوار کننده اى آغازنده اى بازگرداننده (۷۴) اى
مَنْ هُوَ اَحَدٌ بِلا ضِدٍّ یا مَنْ هُوَ فَرْدٌ بِلا نِدٍّ یا مَنْ هُوَ صَمَدٌ بِلا عَیْبٍ یا
یکتاى بى ضد اى که او یگانه اى است که مانند ندارد اى که او بى نیازى است بى عیب اى
مَنْ هُوَ وِتْرٌ بِلا کَیْفٍ یا مَنْ هُوَ قاضٍ بِلا حَیْفٍ یا مَنْ هُوَ رَبُّ بِلا
که او تنهایى است و چگونگى ندارد اى که او حاکمى است که ستم در حکمش نیست اى که او پروردگارى است بدون
وَزیرٍ یا مَنْ هُوَ عَزیزٌ بِلا ذُلٍّ یا مَنْ هُوَ غَنِىُّ بِلا فَقْرٍ یا مَنْ هُوَ مَلِکٌ
وزیر اى که او عزیزى است بى ذلت اى که او دارایى است که ندارى ندارد اى که او پادشاهى است
بِلا عَزْلٍ یا مَنْ هُوَ مَوْصُوفٌ بِلا شَبیهٍ (۷۵)یا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ
که معزول نشود اى که او توصیف شده اى است بى شبیه (۷۵) اى که ذکر او موجب شرافت
لِلذّاکِرینَ یا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشّاکِرینَ یا مَنْ حَمْدُهُ عِزُّ لِلْحامِدینَ
ذکرکنندگان او است اى که سپاسگزاریش مایه سعادت سپاسگزاران است اى که ستایشش عزتى است براى ستایش کنندگان
یا مَنْ طاعَتُهُ نَجاهٌ لِلْمُطیعینَ یا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِلطّالِبینَ یا مَنْ
اى که طاعتش وسیله نجات مطیعان است اى که دَرِ رحمتش باز است به روى رحمت خواهان اى که
سَبیلُهُ واضِحٌ لِلْمُنیبینَ یا مَنْ ایاتُهُ بُرْهانٌ لِلنّاظِرینَ یا مَنْ کِتابُهُ
راه بسوى او آشکار است براى بازآمدگان اى که آیات و نشانه هایش دلیل روشنى است براى بینندگان اى که کتابش
تَذْکِرَهٌ لِلْمُتَّقینَ یا مَنْ رِزْقُهُ عُمُومٌ لِلطّاَّئِعینَ وَالْعاصینَ یا مَنْ
سبب پند و تنبیه است براى پرهیزکاران اى که روزى او همگانى است براى فرمانبرداران و نافرمانان
رَحْمَتُهُ قَریبٌ مِنَالْمُحْسِنینَ (۷۶)یا مَنْ تَبارَکَ اسْمُهُ یا مَنْ تَعالى
اى که رحمتش نزدیک است به نیکوکاران (۷۶) اى که نامش بزرگ است اى که اقبال او بلند است
جَدُّهُ یا مَنْ لا اِلهَ غَیْرُهُ یا مَنْ جَلَّ ثَناَّئُهُ یا مَنْ تَقَدَّسَتَ اَسْماَّئُهُ یا
اى که معبودى جز او نیست اى که برجسته است ثنا و مدحش اى که پاکیزه است نامهایش اى
مَنْ یَدُومُ بَقاَّئُهُ یا مَنِ الْعَظَمَهُ بَهاَّئُهُ یا مَنِ الْکِبْرِیاَّءُ رِداَّئُهُ یا مَنْ لا
که بقایش همیشگى است اى که عظمت جلوه او است اى که بزرگى در بر او است اى که
تُحْصى الاَّئُهُ ی ا مَنْ لا تُعَدُّ نَعْم اَّئُهُ (۷۷)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
نیکیهایش به حساب درنیاید اى که نعمتهایش شماره نشود (۷۷) خدایا از تو خواهم به حق نامت
یا مُعینُ یا اَمینُ یا مُبینُ یا مَتینُ یا مَکینُ یا رَشیدُ یا حَمیدُ یا
اى یاور اى امان بخش اى آشکار کننده اى استوار و ثابت اى پابرجا اى راهنما اى ستوده اى
مَجیدُ یا شَدیدُ یا شَهیدُ (۷۸)یا ذَاالْعَرْشِ الْمَجیدِ یا ذَا الْقَوْلِ
گرامى اى سخت نیرو اى گواه (۷۸) اى صاحب عرش با شوکت اى صاحب گفتار
السَّدیدِ یا ذَاالْفِعْلِ الرَّشیدِ یا ذَاالْبَطْشِ الشَّدیدِ یا ذَاالْوَعْدِ
محکم اى صاحب کار مستحکم اى صاحب حمله سخت اى صاحب نوید
وَالْوَعیدِ یا مَنْ هُوَ الْوَلِىُّ الْحَمیدُ یا مَنْ هُوَ فَعّالٌ لِما یُریدُ یا مَنْ هُوَ
و تهدید اى که او است صاحب اختیارى ستوده اى که او است کننده هر چه را خواهد اى که او است
قَریبٌ غَیْرُ بَعیدٍ یا مَنْ هُوَ عَلى کُلِّشَىْءٍ شَهیدٌ یا مَنْ هُوَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ
نزدیکى که دورى ندارد اى که او بر هر چیز گواه باشد اى که او ستمکار بر بندگان
لِلْعَبیدِ (۷۹)یا مَنْ لا شَریکَ لَهُ وَلا وَزیرَ یا مَنْ لا شَبیهَ لَهُ وَلا نَظیرَ
نیست (۷۹) اى که برایش شریک و وزیرى نیست اى که برایش شبیه و نظیرى نیست
یا خالِقَ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ الْمُنیرِ یا مُغْنِىَ الْباَّئِسِ الْفَقیرِ یا رازِقَ
اى آفریننده مهر و ماه تابنده اى بى نیاز کننده بینواى درمانده اى روزى ده
الْطِّفْلِ الصَّغیرِ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا جابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ یا
کودک خردسال اى مهرورز پیر کهن سال اى جوش ده استخوان شکسته اى
عِصْمَهَ الْخاَّئِفِ الْمُسْتَجیرِ یا مَنْ هُوَ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیرٌ یا مَنْ هُوَ
نگهدار ترسان پناهنده اى که به حال بندگانش خبیر و بینا است اى که او
عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ (۸۰)یا ذَاالْجُودِ وَالنِّعَمِ یا ذَاالْفَضْلِ وَالْکَرَمِ یا
بر هر چیز قادر و تواناست (۸۰) اى صاحب جود و نعمت اى صاحب بخشش و بزرگوارى اى
خالِقَ اللَّوْحِ وَالْقَلَمِ یا بارِئَ الذَّرِّ وَالنَّسَمِ یا ذَاالْبَاءْسِ وَالنِّقَمِ یا
آفریننده لوح و قلم اى پدید آرنده ذرات و انسان اى داراى عذاب و انتقام اى
مُلْهِمَ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالاْلَمِ یا عالِمَ السِّرِّ وَالْهِمَمِ یا
الهام بخش عرب و عجم اى برطرف کننده رنج و الم اى داناى راز و قصدهاى نهان اى
رَبَّ الْبَیْتِ وَالْحَرَمِ یا مَنْ خَلَقَ الاْشیاَّءَ مِنَ الْعَدَمِ (۸۱) اَللّهُمَّ اِنّى
پروردگار کعبه و حرم اى که آفریدى موجودات را از نیستى و عدم (۸۱) خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا فاعِلُ یا جاعِلُ یا قابِلُ یا کامِلُ یا فاصِلُ یا
خواهم به حق نامت اى کننده (هر کار) اى مقرر کننده (امور) اى پذیرنده اى کامل اى جدا کننده اى
واصِلُ یا عادِلُ یا غالِبُ یا طالِبُ یا واهِبُ (۸۲)یا مَنْ اَنْعَمَ بِطَوْلِهِ
پیوست دهنده اى دادگر اى چیره اى جوینده اى بخشنده (۸۲) اى که نعمت بخشید به فضل خود
یا مَنْ اَکْرَمَ بِجُودِهِ یا مَنْ جادَ بِلُطْفِهِ یا مَنْ تَعَزَّزَ بِقُدْرَتِهِ یا مَنْ قَدَّرَ
اى که کرم کرد به بخشش خود اى که جود کرد به لطف خود اى که عزیز باشد به نیروى خود اى که اندازه گیرد
بِحِکْمَتِهِ یا مَنْ حَکَمَ بِتَدْبیرِهِ یا مَنْ دَبَّرَ بِعِلْمِهِ یا مَنْ تَجاوَزَ بِحِلْمِهِ
به حکمت خویش اى که حکم کند به تدبیر خود اى که تدبیر کرد به دانش خود اى که بگذرد به بردبارى خویش
یا مَنْ دَنى فى عُلُّوِهِ یا مَنْ عَلا فى دُنُوِّهِ(۸۳)یا مَنْ یَخْلُقُ ما یَشاَّءُ
اى که نزدیک است در عین بلندى و اى که بلند است در عین نزدیکى (۸۳) اى که مى آفریند هر چه را خواهد
یا مَنْ یَفْعَلُ ما یَشاَّءُ یا مَنْ یَهْدى مَنْ یَشاَّءُ یا مَنْ یُضِلُّ مَنْ یَشاَّءُ
اى که انجام دهد هر چه خواهد اى که راهنمایى کند هر که را خواهد اى که گمراه کند هر که را خواهد
یا مَنْ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاَّءُ یا مَنْ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاَّءُ یا مَنْ یُعِزُّ مَنْ یَشاَّءُ
اى که عذاب کند هر که را خواهد اى که بیامرزد هر که را خواهد اى که عزت بخشد به هر که خواهد
یا مَنْ یُذِلُّ مَنْ یَشاَّءُ یا مَنْ یُصَوِّرُ فِى الاْرْحامِ ما یَشاَّءُ یا مَنْ
اى که ذلت دهد به هر که خواهد اى که نقش بندد در میان رحم ها هر طور که خواهد اى که
یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاَّءُ (۸۴)یا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً یا
مخصوص به رحمت خویش گرداند هر که را خواهد (۸۴) اى که نگرفته است همسر و فرزندى اى
مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَىْءٍ قَدْراً یا مَنْ لا یُشْرِکُ فى حُکْمِهِ اَحَداً یا مَنْ
که قرار داد براى هر چیز اندازه اى اى که شریک نکرده در حکم خویش احدى را اى که
جَعَلَ الْمَلاَّئِکَهَ رُسُلاً ی ا مَنْ جَعَلَ فِى السَّم اَّءِ بُرُوجاً ی ا مَنْ جَعَلَ
قرار داد فرشتگان را پیام آور اى که در آسمان برجها قرار داد اى که
الاْرْضَ قَراراً یا مَنْ خَلَقَ مِنَ الْماَّءِ بَشَراً یا مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَىْءٍ
زمین را قرارگاه کرد اى که آفرید از آب بشر را اى که قرار داد براى هر چیز
اَمَداً یا مَنْ اَحاطَ بِکُلِّ شَىْءٍ عِلْماً یا مَنْ اَحْصى کُلَّ شَىْءٍ عَدَداً
مدت و دورانى اى که دانشش به هر چیز احاطه کرده اى که عدد هر چیز را شماره کرده (۸۵)
(۸۵) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا اَوَّلُ یا اخِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا
خدایا از تو خواهم به حق نامت اى آغاز اى انجام اى ظاهر اى نهان اى
بَرُّ یا حَقُّ یا فَرْدُ یا وِتْرُ یا صَمَدُ یا سَرْمَدُ (۸۶) یا خَیْرَ مَعْرُوفٍ
نیکوکار اى برحق اى یکتا اى بى همتا اى بى نیاز اى ابدى (۸۶) اى بهترین شناخته شده
عُرِفَ یا اَفْضَلَ مَعْبُودٍ عُبِدَ یا اَجَلَّ مَشْکُورٍ شُکِرَ یا اَعَزَّ مَذْکُورٍ ذُکِرَ
به نیکى اى برترین معبودى که پرستش شده اى بهترین سپاس شدگان اى عزیزترین یادشدگان
یا اَعْلى مَحْمُودٍ حُمِدَ یا اَقْدَمَ مَوْجُودٍ طُلِبَ یا اَرْفَعَ مَوْصُوفٍ
اى والاترین ستوده شده اى پیش ترین موجودى که جویایش شده اند اى برترین موجودى که مورد
وُصِفَ یا اَکْبَرَ مَقْصُودٍ قُصِدَ یا اَکْرَمَ مَسْئُولٍ سُئِلَ یا اَشْرَفَ
توصیف واقع شده اى بزرگتر مقصودى که قصد او کرده اند اى بزرگوار کسى که از او درخواست شده اى ارجمندترین
مَحْبُوبٍ عُلِمَ (۸۷)یا حَبیبَ الْباکینَ یا سَیِّدَ الْمُتَوَکِّلینَ یا هادِىَ
دوستى که توان یافت (۸۷) اى دوست گریانان اى آقاى توکل کنندگان اى رهنماى
الْمُضِلّینَ یا وَلِىَّ الْمُؤْمِنینَ یا اَنیسَ الذّاکِرینَ یا مَفْزَعَ الْمَلْهُوفینَ
گمراهان اى سرور مؤ منان اى همدم یاد کنندگان (او) اى پناه ستمدیدگان
یا مُنْجِىَ الصّادِقینَ یا اَقْدَرَ الْقادِرینَ یا اَعْلَمَ الْعالِمینَ یا اِلهَ
اى نجات دهنده راستگویان اى مقتدرترین قدرت داران اى داناترین دانایان اى معبود
الْخَلْقِ اَجْمَعینَ (۸۸)یا مَنْ عَلا فَقَهَرَ یا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ یا مَنْ بَطَنَ
تمامى آفریدگان (۸۸) اى که از برترى بر همه قاهر است اى که فرمانروا است و نیرومند اى که در درونى
فَخَبَرَ یا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ یا مَنْ عُصِىَ فَغَفَرَ یا مَنْ لا تَحْویهِ الْفِکَرُ یا
و از درون آگاه اى که پرستندش و او بدان پاداش دهد اى که نافرمانیش کنند و بیامرزد اى که در فکرها نگنجد اى
مَنْ لا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ یا مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ اَثَرٌ یا رازِقَ الْبَشَرِ یا مُقَدِّرَ
که دیده اى او را درنیابد اى که هیچ کارى بر او پنهان نماند اى روزى ده بشر اى اندازه گیر
کُلِّ قَدَرٍ (۸۹)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا حافِظُ یا بارِئُ یا ذارِئُ
هر اندازه (۸۹) خدایا از تو خواهم به حق نامت اى نگهدار اى پدید آرنده اى آفریننده
یا باذِخُ یا فارِجُ یا فاتِحُ یا کاشِفُ یا ضامِنُ یا امِرُ یا ناهى (۹۰)یا
اى والامقام اى غمزدا اى کارگشا اى برطرف کننده اندوه اى ضامن بندگان اى فرمان ده اى قدغن کن از کارهاى بد (۹۰) اى
مَنْ لا یَعْلَمُ الْغَیْبَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یَصْرِفُ السُّوَّءَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ
که نمى داند غیب را جز او اى که باز نگرداند بدى را جز او اى که
لایَخْلُقُ الْخَلْقَ اِلاّهُوَ یامَنْ لایَغْفِرُ الذَّنْبَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یُتِمُّ النِّعْمَهَ
نیافریند خلق را جز او اى که نیامرزد گناه را جز او اى که به پایان نرساند نعمت و احسان را
اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یُقَلِّبُ الْقُلُوبَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یُدَبِّرُ الاْمْرَ اِلاّ هُوَ ی ا
جز او اى که دگرگون نکند دلها را جز او اى که تدبیر نکند کارها را جز او اى
مَنْ لا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یَبْسُطُ الرِّزْقَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ
که فرو نفرستد باران را جز او اى که نگستراند روزى را جز او اى که
لایُحْیِى الْمَوْتى اِلاّ هُوَ (۹۱)یا مُعینَ الْضُعَفاَّءِ یا صاحِبَ الْغُرَباَّءِ یا
زنده نکند مردگان را جز او (۹۱) اى کمک کار ناتوانان اى رفیق دور از وطنان اى
ناصِرَ الاْوْلِیاَّءِ یا قاهِرَ الاْعْداَّءِ یا رافِعَ السَّماَّءِ یا اَنیسَ الاْصْفِیاَّءِ یا
یار دوستان اى چیره بر دشمنان اى بالا برنده آسمان اى مونس برگزیدگان اى
حَبیبَ الاْتْقِیاَّءِ یا کَنْزَ الْفُقَراَّءِ یا اِلهَ الاْغْنِیاَّءِ یا اَکْرَمَ الْکُرَماَّءِ
دوست پرهیزکاران اى گنجینه بینوایان اى معبود توانگران اى کریمترین کریمان (۹۲)
(۹۲) یا کافِیاً مِنْ کُلِّ شَىْءٍ یا قاَّئِماً عَلى کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ لا یُشْبِهُهُ
اى کفایت کننده از هر چیز اى نگهبان بر هر چیز اى که چیزى مانندش نیست
شَىْءٌ یا مَنْ لا یَزیدُ فى مُلْکِهِ شَىْءٌ یا مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ شَىْءٌ یا
اى که چیزى به فرمانروائیش نیفزاید اى که چیزى بر او پوشیده نیست اى
مَنْ لا یَنْقُصُ مِنْ خَزاَّئِنِهِ شَىْءٌ یا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ یا مَنْ لا
که کم نشود از گنجینه هایش چیزى اى که نیست همانندش چیزى اى که
یَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ شَىْءٌ یا مَنْ هُوَ خَبیرٌ بِکُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ وَسِعَتْ
پنهان نماند از دانش او چیزى اى که او خبیر و آگاه است به هر چیز اى که رحمتش
رَحْمَتُهُ کُلَّ شَىْءٍ (۹۳)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مُکْرِمُ یا مُطْعِمُ
فراگیرد هر چیز را (۹۳) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى اکرام کننده اى طعام دهنده
یا مُنْعِمُ یا مُعْطى یا مُغْنى یا مُقْنى یا مُفْنى یا مُحْیى یا مُرْضى یا
اى نعمت بخشنده اى عطا ده اى ثروت ده اى سرمایه ده اى فانى کننده اى زنده کننده اى خشنود سازنده اى
مُنْجى (۹۴)یا اَوَّلَ کُلِّشَىْءٍ وَآخِرَهُ یا اِلهَ کُلِّ شَىْءٍ وَمَلیکَهُ یا رَبَّ
نجات بخش (۹۴) اى آغاز و انجام هر چیز اى معبود و مالک هر چیز اى پروردگار
کُلِّ شَىْءٍ وَصانِعَهُ یا بارِئَ کُلِّشَىْءٍ وَخالِقَهُ یا قابِضَ کُلِّ شَىْءٍ
و سازنده هر چیز اى پدید آرنده و آفریننده هر چیز اى بست و باز کننده هر چیز
وَباسِطَهُ یا مُبْدِئَ کُلِّ شَىْءٍ وَمُعیدَهُ یا مُنْشِئَ کُلِّشَىْءٍ وَمُقَدِّرَهُ یا
اى پدید آرنده و بازگرداننده هر چیز اى بوجود آورنده و اندازه گیر هر چیز اى
مُکَوِّنَ کُلِّ شَىْءٍ وَمُحَوِّلَهُ یا مُحْیِىَ کُلِّ شَىْءٍ وَمُمیتَهُ یا خالِقَ
بود کننده و تبدیل کننده هر چیز اى زنده کننده و میراننده هر چیز اى آفریننده
کُلِّشَىْءٍ وَوارِثَهُ (۹۵)یا خَیْرَ ذاکِرٍ وَمَذْکُورٍ یا خَیْرَ شاکِرٍ وَمَشْکُورٍ
و وارث هر چیز (۹۵) اى بهترین یادآور و یاد شده اى بهترین سپاسگزار و سپاس شده
یا خَیْرَ حامِدٍ وَمَحْمُودٍ یا خَیْرَ شاهِدٍ وَمَشْهُودٍ یا خَیْرَ داعٍ وَمَدْعُوٍّ
اى بهترین ستاینده و ستوده شده اى بهترین گواه و گواهى شده اى بهترین خواننده و خوانده شده
یا خَیْرَ مُجیبٍ وَمُجابٍ یا خَیْرَ مُونِسٍ وَاَنیسٍ یا خَیْرَ صاحِبٍ
اى بهترین اجابت کن و اجابت کرده شده اى بهترین انیس و مونس اى بهترین رفیق
وَجَلیسٍ یا خَیْرَ مَقْصُودٍ وَمَطْلُوبٍ یا خَیْرَ حَبیبٍ وَمَحْبُوبٍ (۹۶)یا
و هم نشین اى بهترین مقصود و مطلوب اى بهترین دوست و محبوب (۹۶) اى
مَنْ هُوَ لِمَنْ دَعاهُ مُجیبٌ یا مَنْ هُوَ لِمَنْ اَطاعَهُ حَبیبٌ یا مَنْ هُوَ اِلى
که براى خواننده اش اجابت کند اى که به مطیع و فرمانبردارش دوست است اى که به هر که
مَنْ اَحَبَّهُ قَریبٌ یا مَنْ هُوَ بِمَنِ اسْتَحْفَظَهُ رَقیبٌ یا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجاهُ
دوستش دارد نزدیک است اى که براى هرکس که از او نگهبانى خواهد نگهبانست اى که نسبت به هر کس به او امید
کَریمٌ یا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصاهُ حَلیمٌ یا مَنْ هُوَ فى عَظَمَتِهِ رَحیمٌ یا مَنْ
داشته باشد کریم است اى که نسبت به نافرمانش بردبار است اى که در عین عظمت و بزرگیش مهربان است اى که
هُوَ فى حِکْمَتِهِ عَظیمٌ یا مَنْ هُوَ فى اِحْسانِهِ قَدیمٌ یا مَنْ هُوَ بِمَنْ
در حکمت خود عظیم است اى که در احسان و عطابخشى دیرین است اى که به هر کس که او را
اَرادَهُ عَلیمٌ (۹۷)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مُسَبِّبُ یا مُرَغِّبُ یا
بطلبد دانا است (۹۷) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى سبب ساز اى رغبت ده اى
مُقَلِّبُ یا مُعَقِّبُ یا مُرَتِّبُ یا مُخَوِّفُ یا مُحَذِّرُ یا مُذَکِّرُ یا مُسَخِّرُ یا
زیر و رو کن اى پى جو اى ترتیب ده اى بیم ده اى ترساننده اى یادانداز اى مسخر کننده اى
مُغَیِّرُ (۹۸)یا مَنْ عِلْمُهُ سابِقٌ یا مَنْ وَعْدُهُ صادِقٌ یا مَنْ لُطْفُهُ ظاهِرٌ
تغییر دهنده (۹۸) اى که دانشش پیش است اى که وعده اش راست است اى که لطفش آشکار است
یا مَنْ اَمْرُهُ غالِبٌ یا مَنْ کِتابُهُ مُحْکَمٌ یا مَنْ قَضاَّئُهُ کائِنٌ یا مَنْ
اى که فرمانش بر همه غالب است اى که کتابش محکم است اى که حکم و قضایش حتمى است اى که
قُرْآنُهُ مَجیدٌ یا مَنْ مُلْکُهُ قَدیمٌ یا مَنْ فَضْلُهُ عَمیمٌ یا مَنْ عَرْشُهُ
قرآنش مجید و گرامى است اى که فرمانروائیش قدیم است اى که فضل و بخشش همگانى است اى که عرش
عَظیمٌ (۹۹)یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ یا مَنْ لا یَمْنَعُهُ فِعْلٌ عَنْ
او عظیم است (۹۹) اى که سرگرم نکند او را شنیدنى از شنیدنى دیگر اى که بازش ندارد کارى از
فِعْلٍ یا مَنْ لا یُلْهیهِ قَوْلٌ عَنْ قَوْلٍ یا مَنْ لا یُغَلِّطُهُ سُؤ الٌ عَنْ سُؤ الٍ
کارى اى که مشغولش نکند گفتارى از گفتارى دگر اى که به اشتباهش نیندازد پرسشى از پرسشى
یا مَنْ لا یَحْجُبُهُ شَىْءٌ عَنْ شَىْءٍ یا مَنْ لا یُبْرِمُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّینَ یا
اى که حجاب نشود او را چیزى از چیزى اى که به ستوهش نیاورد پافشارى اصرار ورزان اى
مَنْ هُوَ غایَهُ مُرادِ الْمُریدینَ یا مَنْ هُوَ مُنْتَهى هِمَمِ الْعارِفینَ یا مَنْ
که او منتهاى مقصود جویندگان است اى که او سرحد نهایى وجهه همت عارفان است اى که
هُوَ مُنْتَهى طَلَبِ الطّالِبینَ یا مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ ذَرَّهٌ فِى الْعالَمینَ
او آخرین مرحله خواسته خواستاران است اى که بر او ذره اى در تمام جهانیان پنهان نیست (۱۰۰)
(۱۰۰) یا حَلیماً لا یَعْجَلُ یا جَواداً لا یَبْخَلُ یا صادِقاً لا یُخْلِفُ یا
اى بردبارى که شتاب نکند اى بخشنده اى که بخل ندارد اى راست وعده اى که خلاف وعده نمى کند اى
وَهّاباً لا یَمَلُّ یا قاهِراً لا یُغْلَبُ یا عَظیماً لا یُوصَفُ یا عَدْلاً لا
بخشنده اى که خسته نمى شود اى چیره اى که شکست نپذیرد اى بزرگى که در وصف نگنجد اى دادگرى که
یَحیفُ یا غَنِیّاً لا یَفْتَقِرُ یا کَبیراً لا یَصْغُرُ یا حافِظاً لا یَغْفُلُ سُبْحانَکَ
در حکمش ستم نکند اى توانگرى که درویش نشود اى بزرگى که کوچک نشود اى نگهبانى که غفلت نکند منزهى
یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ.
تو اى خدایى که نیست معبودى جز تو فریاد فریاد نجات ده ما را از آتش دوزخ اى پروردگار

دو شنبه 19 مرداد 1394برچسب:ذکر,دعای,جوشَن,کبیر,همراه,با,ترجمه, :: 11:59 :: نويسنده : دوستدار علم

ذکر دعای ندبه همراه با ترجمه

ندبه به معنای خواندن، گریه بر شخص مرده همراه با ذکر خوبی‌های او می‌باشد

این دعا مشتمل بر عقائد شیعه و تأسف بر غیبت مهدی است که از امام ششم شیعیان نقل گردیده و به خواندن آن در چهار عید:

  • جمعه
  • عید فطر
  • عید قربان
  • عید غدیر

توصیه شده‌است.


الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيما اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُكَ فِي أَوْلِيَائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِيلَ مَا عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ الَّذِي لا زَوَالَ لَهُ وَ لا اضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَكَ ذَلِكَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِيَا وَ أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِكَتَكَ وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِيعَةَ [الذَّرَائِعَ‏] إِلَيْكَ
ستايش خاص خدا،پروردگار جهانيان است،و درود و سلام خدا،سلامى كامل،بر سرور ما محمد،پيامبرش و اهل بيت او،خدايا تو را ستايش،بر آنچه به آن‏جارى شد قضاى تو درباره اوليايت،آنان‏كه تنها براى خود دينت برگزيدى،آنگاه كه‏ براى ايشان اختيار كردى،فراوانى نعمت پابرجايى كه نزد توست،نعمتى كه تباهى و نابودى ندارد،پس از آنكه بى‏ميل بودن نسبت به رتبه‏هاى اين دنياى فرومياه،و زيب و زيورش را با آنان شرط نمودى،آنان هم‏ آن شرط را از تو پذيرفتند،و تو هم وفا نمودن به آن را از جانب آنان دانستى،پس قبولشان كردى،و مقرّب درگاهشان نمودى،و براى آنان ياد والا،و ثناى روشن پيش آوردى،و فرشتگانت را بر آنها فرو فرستادى،و به وحى‏ات اكرامشان فرمودى،و به دانشت به آنان عطا كردى،و ايشان‏ را دست آويز به سويت
وَ الْوَسِيلَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ فَبَعْضٌ أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ إِلَى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِي فُلْكِكَ وَ نَجَّيْتَهُ وَ [مَعَ‏] مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَلِيلا وَ سَأَلَكَ لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذَلِكَ عَلِيّا وَ بَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَكْلِيما وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ رِدْءا وَ وَزِيرا وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَيْرِ أَبٍ وَ آتَيْتَهُ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ كُلٌّ [وَ كُلا] شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةًT
و وسيله به جانب خشنودى‏ات قرار دادى،پس بعضى را در بهشت جاى دادى،و بعضى را براى خود دوست صميمى گرفتى،و از تو درخواست نام نيك،در ميان آيندگان كرد،و تو درخواست او را اجابت نمودى،و نامش‏ را بلند آوازه كردى،و با بعضى از ميان درخت سخن گفتى،سخن گفتنى خاص،و براى او برادرش را ياور و وزير قرار دادى،و بعضى را بدون پدر به وجود آوردى،و دلايل آشكار به او عنايت فرمودى و به روح القدس او را تأييد نمودى،و براى همه آنان شريعت مقرّر كردى،
وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهَاجا وَ تَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِيَاءَ [أَوْصِيَاءَهُ‏] مُسْتَحْفِظا بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ [مُسْتَحْفَظا بَعْدَ مُسْتَحْفَظٍ] مِنْ مُدَّةٍ إِلَى مُدَّةٍ إِقَامَةً لِدِينِكَ وَ حُجَّةً عَلَى عِبَادِكَ وَ لِئَلا يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ يَغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَى أَهْلِهِ وَ لا [لِئَلا] يَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولا مُنْذِرا وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَما هَادِيا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَى إِلَى أَنِ انْتَهَيْتَ بِالْأَمْرِ إِلَى حَبِيبِكَ وَ نَجِيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ،
و راه را روشن و واضح ساختى،و جانشينانى اختيار كردى،نگهبانى پس از نگهبان،از زمانى تا زمانى‏ ديگر،براى برپا داشتن دينت،و حجّتى بر بندگانت،براى اينكه حق از جايگاهش برداشته نشود،و باطل بر اهل حق‏ پيروز نگردد،و احدى نگويد چه مى‏شد اگر براى ما پيامبرى بيم‏دهنده مى‏فرستادى،و پرچم هدايت براى ما برپا مى‏نمودى‏ تا بر اين اساس از آياتت پيروى مى‏كرديم،پيش از آنكه خوار و رسوا شويم،تا اينكه مقام رسالت و هدايت را به حبيب و برگزيده‏ات‏ محمد(درود خدا بر او خاندانش) را رساندى،
فَكَانَ كَمَا انْتَجَبْتَهُ سَيِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَيْتَهُ وَ أَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ قَدَّمْتَهُ عَلَى أَنْبِيَائِكَ وَ بَعَثْتَهُ إِلَى الثَّقَلَيْنِ مِنْ عِبَادِكَ وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَكَ وَ مَغَارِبَكَ وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ [بِهِ‏] إِلَى سَمَائِكَ وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى انْقِضَاءِ خَلْقِكَ ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ الْمُسَوِّمِينَ مِنْ مَلائِكَتِكَ وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِينَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ وَ ذَلِكَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ ،
پس بود همانگونه كه او را برگزيدى،سرور مخلوقاتت،و برگزيده برگزيدگانت،و برترين انتخاب‏ شدگانت،و گرامى‏ترين معتمدانت،او را بر پيامبرانت مقدم نمودى،و بر جنّ و انس از بندگانت برانگيختى‏ و مشرقها و مغربهايت را زير پايش گذاردى،و براق را برايش مسخّر ساختى،و آن شخصيت بزرگ را به آسمانت بالا بردى،و دانش آنچه بوده،و خواهد بود تا سپرى شدن آفرينشت به او سپردى،سپس او را با فرو انداختن هراس در دل دشمن يارى دادى،و به جبرائيل‏ و ميكائيل و نشان‏داران از فرشتگانت قرار گرفتى،و به او وعده دادى كه دينش را بر همه دينها پيروز گردانى‏ گرچه مشركان را خوش نيايد،و اين كار پس از آن بود كه در جايگاه راستى از اهلش جايش دادى،و قرار دادى براى او و ايشان نخستين‏ خانه‏اى كه براى مردم بنا شد،
لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكا وَ هُدًى لِلْعَالَمِينَ فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنا وَ قُلْتَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِي كِتَابِكَ فَقُلْتَ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرا إِلا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَ قُلْتَ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ وَ قُلْتَ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلا فَكَانُوا هُمُ السَّبِيلَ إِلَيْكَ ،
كه در مكه است،خانه بابركت،و مايه راهنمايى براى جهانيان،در آن خانه نشانه‏هاى آشكارى است،مقام‏ ابراهيم،و هركه وارد آن شد،در امان بود،در حق آنان فرمودى:جز اين نيست كه خدا اراده فرموده،پليدى را از شما خانواده ببرد،و شما را پاك گرداند،پاك‏كردنى شايسته،سپس پاداش محمد را در قرآنت موّدت اهل بيت او قرار دادى،و فرمودى‏ بگو من از شما براى رسالت پاداشى جز مودّت نزديكانم نمى‏خواهم،و فرمودى:آنچه به عنوان پاداش از شما خواستم،آن هم به سود شماست،و فرمودى:من از شما براى رسالت پاداشى نمى‏خواهم،جز كسى‏كه بخواهد،راهى به جانب پروردگارش بگيرد،پس آنان راه به‏ سوى تو بودند،
وَ الْمَسْلَكَ إِلَى رِضْوَانِكَ فَلَمَّا انْقَضَتْ أَيَّامُهُ أَقَامَ وَلِيَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا هَادِيا إِذْ كَانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ فَقَالَ وَ الْمَلَأُ أَمَامَهُ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ قَالَ مَنْ كُنْتُ أَنَا نَبِيَّهُ فَعَلِيٌّ أَمِيرُهُ وَ قَالَ أَنَا وَ عَلِيٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلا أَنَّهُ لا نَبِيَّ بَعْدِي وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلا بَابَهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِكْمَتَهُ فَقَالَ:
و راه به حريم خشنودى‏ات،انگاه كه روزگار آن حضرت سپرى شد،نماينده‏اش على بن‏ ابيطالب(درود تو بر آن دو و خاندانشان باد)را،براى راهنمايى برگماشت،چرا كه او بيم‏دهنده،و براى هر قومى راهنما بود،پس درحالى‏ كه انبوهى از مردم در برابرش بودند فرمود:هركه من سرپرست او بودم،پس على سرپرست اوست،خدايا دوست بدار كسى‏كه على را دوست دارد،و دشمن بدار كسى را كه‏ دشمن على است،و يارى كن هركه او را يارى كند،و خوار كن هركه او را وا گذارد،و فرمود:هر كه من پيامبرش بودم،پس على فرمانرواى اوست،و فرمود:من و على از يك درخت هستيم،و ساير مردم از درختهاى گوناگونند،و جايگاه او را نسبت به خود همچون جايگاه هارون به موسى قرار داد،و به او فرمود:تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسايى،جز اينكه پس از من پيامبر نيست،و دخترش سرور بانوان جهانيان را به همسرى او در آورد،و از مسجدش براى او حلال كرد،آنچه را براى خودش حلال بود،و همه درهايى را كه به مسجد باز مى‏شد بست مگر در خانه او را،آنگاه‏ علم و حكمتش را به او سپرد،و فرمود:
أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِينَةَ وَ الْحِكْمَةَ فَلْيَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِي وَ دَمُكَ مِنْ دَمِي وَ سِلْمُكَ سِلْمِي وَ حَرْبُكَ حَرْبِي وَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ أَنْتَ غَدا عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي وَ أَنْتَ تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِيرَانِي وَ لَوْ لا أَنْتَ يَا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي وَ كَانَ بَعْدَهُ هُدًى مِنَ الضَّلالِ وَ نُورا مِنَ الْعَمَى وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِينَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ،
من شهر علمم و على در آن شهر است،پس هر كه اراده شهر علم و حكمت كند،بايد از در آن وارد شود،سپس گفت:تو برادر و جانشين و وارث منى،گوشتت از گوشت من،و خونت از خون من،و آشتى با تو،آشتى با من،و جنگ با تو،جنگ با من است،و ايمان با گوشت و خونت آميخته شده،چنان‏كه با گوشت و خون من درآميخته{#816#}و تو فرداى قيامت كنار حوض كوثر جانشين منى،و تو قرضم را مى‏پردازى،و به وعده‏هاى من وفا مى‏كنى،و شيعيان تو بر منبرهايى‏ از نورند،درحالى‏كه رويشان سپيد،و در بهشت پيرامون من،و همسايگان منند،و اگر تو اى على نبودى،اهل ايمان پس‏ از من شناخته نمى‏شدند،و آن حضرت پس از پيامبر،مايه هدايت از گمراهى،و نور از نابينايى و ريسمان استوار خدا و راه راست او بود،
لا يُسْبَقُ بِقَرَابَةٍ فِي رَحِمٍ وَ لا بِسَابِقَةٍ فِي دِينٍ وَ لا يُلْحَقُ فِي مَنْقَبَةٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ يَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا وَ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ وَ لا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ قَدْ وَتَرَ فِيهِ صَنَادِيدَ الْعَرَبِ وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ وَ نَاوَشَ [نَاهَشَ‏] ذُؤْبَانَهُمْ فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَادا بَدْرِيَّةً وَ خَيْبَرِيَّةً وَ حُنَيْنِيَّةً وَ غَيْرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ [فَأَصَنَّتْ‏] [فَأَصَنَ‏] عَلَى عَدَاوَتِهِ وَ أَكَبَّتْ عَلَى مُنَابَذَتِهِ حَتَّى قَتَلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ وَ لَمَّا قَضَى نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَى [الْأَشْقِيَاءِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ‏] الْآخِرِينَ يَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلِينَ لَمْ يُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي الْهَادِينَ بَعْدَ الْهَادِينَ وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِيعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ إِلا الْقَلِيلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَايَةِ الْحَقِّ فِيهِمْ ،
با نزديك‏اش در خويشاوندى به رسول خدا،كسى بر او پيشى نگرفت،و همچنين با سابقه‏اش در دين،كسى بر او مقدم نبود،و در فضيلتى از فضائل هيچكس به او نرسيد،كار پيامبر(درود خدا بر او خاندانش)را پى گرفت،و براساس تأويل قران جنگ مى‏كرد،و درباره خدا سرزنش‏ هيچ سرزنش‏كننده‏اى را به خود نمى‏گرفت،خون شجاعان عرب را،در راه خدا به زمين ريخت،و دلاورانشان را از دم تيغ گذراند و با گرگانشان در افتاد،پس به دلهايشان كينه سپرد،كينه جنگ بدر و خيبر و حنين و غير آنها را،پس دشمنى او را در نهاد خود جا دادند و به جنگ با او رو آوردند،تا پيمان‏شكنان و جفا پيشگان و خارج‏شدگان از دايره دين را كشت،و هنگامى‏كه درگذشت‏ و او را بدبخت‏ترين پسينيان،كه از بدبخت‏ترين پيشينيان كرد،به قتل رساند،دستور رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش)در باره هدايت‏كنندگان،از پس هدايت‏كنندگان]امامان بعد از پيامبر[اطاعت نشد،دامّت بر دشمنى نسبت به آن‏ حضرت پافشارى كردند،و براى قطع رحم او،و تبعيد فرزندانش گرد آمدند،مگر اندكى از كسانى‏كه براى رعايت حق درباره ايشان به پيمان پيامبر وفا كردند
فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِيَ مَنْ سُبِيَ وَ أُقْصِيَ مَنْ أُقْصِيَ وَ جَرَى الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا يُرْجَى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ إِذْ كَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ وَ إِيَّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ [فَلْتَدُرَّ] الدُّمُوعُ وَ لْيَصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ يَضِجُّ [يَضِجَ‏] الضَّاجُّونَ وَ يَعِجُّ [يَعِجَ‏] الْعَاجُّونَ أَيْنَ الْحَسَنُ أَيْنَ الْحُسَيْنُ أَيْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَيْنِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ أَيْنَ السَّبِيلُ بَعْدَ السَّبِيلِ ،
پس كشته شد آنكه كشته شد،و اسير گشت آنكه اسير گشت،و تبعيد شد آنكه تبعيد شد،و قضا بر آنان جارى شد به آنچه كه بر آن اميد پاداش‏ نيك مى‏رود،زيرا زمين از خداست،آن را به هركه از بندگانش بخواهد به ارث مى‏دهد،و سرانجام از آن پرهيزگاران است و منزّه است پروردگار ما كه به يقين وعده پرورگارمان انجام‏شدنى است،و خدا هرگز از وعده خويش تخلّف نمى‏كند و او نيرومند حكيم است، پس بر پاكيزگان از اهل بيت محمّد و على)درود خدا بر ايشان و خاندانشان(،بايد گريه‏كنندكان بگريند،و زارى‏كنندگان‏ بر ايشان زارى كنند،و براى مانند آنان بايد اشكها روان شود،و فريادكنندگان فرياد زنند،و شيون‏كنندگان شيون كنند،و خروشندگان بخروشند،حسن كجاست؟حسين كجاست؟فرزندان حسين كجايند؟شايسته‏اى پس از شايسته ديگر راستگويى پس از راستگويى ديگر،راه از پس راه كجاست؟
أَيْنَ الْخِيَرَةُ بَعْدَ الْخِيَرَةِ أَيْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَيْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِيرَةُ أَيْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَيْنَ أَعْلامُ الدِّينِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَةِ أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ [الْمُتَّخَذُ] لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِهِ أَيْنَ قَاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ أَيْنَ هَادِمُ أَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَ النِّفَاقِ أَيْنَ مُبِيدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْيَانِ وَ الطُّغْيَانِ أَيْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَيِّ وَ الشِّقَاقِ [النِّفَاقِ‏]،
كجاست بهترين برگزيده بعد از بهترين برگزيد؟كجايند خورشيدهاى‏ تابان،كجايند ماههاى نورافشان،كجايند ستارگان فروزان،كجايند پرچمهاى دين،و پايه‏هاى دانش،كجاست‏ آن باقيمانده خدا كه از عترت هدايتگر خالى نشود،كجاست آن مهيّا گشته براى ريشه‏كن كردن ستمكاران،كجاست آن‏كه براى‏ راست نمودن انحراف و كجى به انتظار اويند،كجاست آن اميد شده براى از بين بردن ستم و دشمنى،كجاست آن ذخيره براى تجديد فريضه‏ها و سنّتها،كجاست آن برگزيده براى بازگرداندن دين و شريعت،كجاست آن آرزو شده براى زنده‏ كردن قرآن و حدود آن،كجاست احياگر نشانه‏هاى دين و اهل دين،كجاست درهم شكننده شوكت متجاوزان،كجاست ويران‏كننده‏ بناهاى شرك و دورويى،كجاست نابودكننده اهل فسق و عصيان و طغيان،كجاست دروكننده شاخه‏هاى‏ گمراهى و شكاف‏اندازى،
أَيْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّيْغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَيْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْكِذْبِ [الْكَذِبِ‏] وَ الافْتِرَاءِ أَيْنَ مُبِيدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَيْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِيلِ وَ الْإِلْحَادِ أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِيَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ أَيْنَ جَامِعُ الْكَلِمَةِ [الْكَلِمِ‏] عَلَى التَّقْوَى أَيْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِي مِنْهُ يُؤْتَى أَيْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي إِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيَاءُ أَيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَيْنَ صَاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَايَةِ الْهُدَى أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا،
كجاست محوكننده آثار انحراف و هواهاى نفسانى،كجاست قطع‏كننده دامهاى دروغ و بهتان،كجاست نابودكننده سركشان و سرپيچى‏كنندگان،كجاست ريشه‏كن‏كننده اهل لجاجت و گمراهى،و بى‏دينى كجاست عزّت‏بخش دوستان،و خواركننده دشمنان،كجاست گردآورنده سخن بر پايه تقوا،كجاست در راه خدا كه از آن آمده شود،كجاست جلوه خدا،كه دوستان به سويش روى آورند،كجاست آن وسيله پيوند بين‏ زمين و آسمان،كجاست صاحب روز پيروزى،و گسترنده پرچم هدايت،كجاست گردآورنده پراكندگى‏ صلاح و رضا،
أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِيَاءِ أَيْنَ الطَّالِبُ [الْمُطَالِبُ‏] بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَيْهِ وَ افْتَرَى أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِي يُجَابُ إِذَا دَعَا أَيْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ [الْخَلائِفِ‏] ذُو الْبِرِّ وَ التَّقْوَى أَيْنَ ابْنُ النَّبِيِّ الْمُصْطَفَى وَ ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ ابْنُ خَدِيجَةَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ الْكُبْرَى بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي لَكَ الْوِقَاءُ وَ الْحِمَى يَا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِينَ يَا ابْنَ النُّجَبَاءِ الْأَكْرَمِينَ يَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِيِّينَ [الْمُهْتَدِينَ‏] يَا ابْنَ الْخِيَرَةِ الْمُهَذَّبِينَ يَا ابْنَ الْغَطَارِفَةِ الْأَنْجَبِينَ يَا ابْنَ الْأَطَائبِ الْمُطَهَّرِينَ [الْمُسْتَظْهَرِينَ‏] يَا ابْنَ الْخَضَارِمَةِ الْمُنْتَجَبِينَ يَا ابْنَ الْقَمَاقِمَةِ الْأَكْرَمِينَ [الْأَكْبَرِينَ‏] يَا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِيرَةِ يَا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِيئَةِ يَا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ يَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ،
كجاست خواهنده خون پيامبران و فرزندان پيامبران،كجاست خواهنده خون‏ كشته در كربلا،كجاست آن پيروز شده بر هر كه به او ستم كرد و بهتان زد،كجاست آن مضطّرى كه اجابت شود هنگامى كه دعا كند،كجاست سرسلسله مخلوقات،داراى نيكى و تقوا،كجاست فرزند پيامبر برگزيده،و فرزند على‏ مرتضى،و فرزند خديجه روشن جبين،و فرزند فاطمه كبرى؟،پدر و مادر و جانم فردايت شود،برايت سپر و حصار باشم،اى فرزند سروران مقرّب،اى فرزند نجيبان گرامى،اى فرزند راهنمايان راه يافته،اى‏ فرزند برگزيدگان پاكيزه،اى فرزند بزرگواران نجيب،اى فرزند پاكان پاكيزه،اى‏ فرزند بزرگواران برگزيده،اى فرزند درياهاى بى‏كران بخشش گرامى‏تر،اى فرزند ماههاى نورافشان،اى فرزند چراغهاى تابان،اى فرزند ستارگان فروزان،اى فرزند اختران درخشان،
يَا ابْنَ السُّبُلِ الْوَاضِحَةِ يَا ابْنَ الْأَعْلامِ اللائِحَةِ يَا ابْنَ الْعُلُومِ الْكَامِلَةِ يَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ يَا ابْنَ الْمَعَالِمِ الْمَأْثُورَةِ يَا ابْنَ الْمُعْجِزَاتِ الْمَوْجُودَةِ يَا ابْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَةِ [الْمَشْهُورَةِ] يَا ابْنَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ يَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِيمِ يَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَى اللَّهِ عَلِيٌّ حَكِيمٌ يَا ابْنَ الْآيَاتِ وَ الْبَيِّنَاتِ يَا ابْنَ الدَّلائِلِ الظَّاهِرَاتِ يَا ابْنَ الْبَرَاهِينِ الْوَاضِحَاتِ الْبَاهِرَاتِ يَا ابْنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَاتِ يَا ابْنَ النِّعَمِ السَّابِغَاتِ يَا ابْنَ طه وَ الْمُحْكَمَاتِ،
اى فرزند راههاى روشن،اى فرزند نشانه‏هاى آشكار،اى فرزند دانشهاى كامل،اى فرزند آيينهاى مشهور،اى فرزند نشانه‏هاى حفظ شده،اى‏ معجزات موجود،اى فرزند دليلهاى محسوس،اى فرزند راه مستقيم،اى فرزند خبر بزرگ، اى فرزند كسى‏كه در امّ الكتاب،نزد خدا،والا و حكيم است،اى فرزند آيات و نشانه‏ها،اى فرزند دليلهاى‏ آشكار،اى فرزند برهانهاى نمايان،اى فرزند حجّتهاى رسا،اى فرزند نعمتهاى‏ كامل،اى فرزند طه و آيات محكم،
يَا ابْنَ يس وَ الذَّارِيَاتِ يَا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِيَاتِ يَا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى دُنُوّا وَ اقْتِرَابا مِنَ الْعَلِيِّ الْأَعْلَى لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوًى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لا تُرَى وَ لا أَسْمَعَ [أَسْمَعُ‏] لَكَ حَسِيسا وَ لا نَجْوَى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ تُحِيطَ بِكَ دُونِيَ [لا تُحِيطَ بِي دُونَكَ‏] الْبَلْوَى وَ لا يَنَالَكَ مِنِّي ضَجِيجٌ وَ لا شَكْوَى بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [يَنْزَحُ‏] عَنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شَائِقٍ يَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَكَرَا فَحَنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ عَقِيدِ عِزٍّ لا يُسَامَى،
اى فرزند يس و ذاريات،اى فرزند طور و عاديات،اى فرزند كسى‏كه نزديك شد،آنگاه درآويخت،تا آنكه در دسترسى و نزديكى به خداى علىّ اعلى،به فاصله دو كمان يا كمتر بود،اى كاش مى‏دانستم‏ خانه‏ات در كجا قرار گرفته،بلكه مى‏دانستم كدام زمين تو را برداشته،يا چه خاكى؟آيا در كوه رضوايى يا در غير آن،يا در زمين ذى‏ طوايى؟بر من سخت است كه مردم را مى‏بينم،ولى تو ديده نمى‏شوى،و از تو نمى‏شنوم صداى محسوسى و نه رازونيازى،بر من سخت است‏ كه تو را بدون من گرفتارى فرا گيرد،و از من به تو فرياد و شكايتى نرسد،جانم فدايت،تو پنهان شده‏اى هستى‏ كه از ميان ما بيرون نيستى،جانم فدايت،تو دورى هستى كه از ما دور نيست،جانم فدايت،تو آرزوى هر مشتاقى كه آرزو كند،از مردان و زنان‏ مؤمن كه تو را ياد كرده،از فراقت ناله كنند،جانم فدايت،تو قرين عزّتى،كه كسى بر او برترى نگيرد،
بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ أَثِيلِ مَجْدٍ لا يُجَارَى [يُحَاذَى‏] بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضَاهَى بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَصِيفِ شَرَفٍ لا يُسَاوَى إِلَى مَتَى أَحَارُ [أَجْأَرُ] فِيكَ يَا مَوْلايَ وَ إِلَى مَتَى وَ أَيَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِيكَ وَ أَيَّ نَجْوَى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أُجَابَ دُونَكَ وَ [أَوْ] أُنَاغَى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَبْكِيَكَ وَ يَخْذُلَكَ الْوَرَى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ يَجْرِيَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ مَا جَرَى هَلْ مِنْ مُعِينٍ فَأُطِيلَ مَعَهُ الْعَوِيلَ وَ الْبُكَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلا هَلْ قَذِيَتْ عَيْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَيْنِي عَلَى الْقَذَى ،
جانم فدايت،تو درخت ريشه‏دار مجدى‏ كه هم‏طرازى نپذيرد،جانم فدايت،تو نعمت ديرينه‏اى،كه او را مانندى نيست،جانم فدايت،تو قرين شرفى،كه وى‏ را برابرى نيست،تا چه زمانى نسبت به تو سرگردان باشم،اى مولايم،و تا چه زمان،و با كدام بيان،تو را وصف كنم،و با چه رازو نيازى؟،بر من سخت است كه از سوى غير تو پاسخ داده شوم،و سخن مسرّت‏بخش بشنوم،بر من سخت است كه براى تو گريه كنم،ولى مردم تو را وا گذارند،بر من سخت است،كه بر تو بگذرد و نه بر ديگران آنچه گذشت،آيا كمك كننده‏اى هست،كه فرياد و گريه را در كنارش طولانى كنم؟ آيا بى‏تابى هست؟كه او را در بى‏تابى‏اش،هنگامى كه خلوت كند يارى رسانم،آيا چشمى هست كه خار فراق در آن‏جا گرفته،پس چشم من او را بر آن خار خليدگى مساعدت كند،
هَلْ إِلَيْكَ يَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِيلٌ فَتُلْقَى هَلْ يَتَّصِلُ يَوْمُنَا مِنْكَ بِعِدَةٍ [بِغَدِهِ‏] فَنَحْظَى مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَكَ الرَّوِيَّةَ فَنَرْوَى مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِكَ فَقَدْ طَالَ الصَّدَى مَتَى نُغَادِيكَ وَ نُرَاوِحُكَ فَنَقِرَّ عَيْنا [فَتَقَرَّ عُيُونُنَا] مَتَى تَرَانَا [وَ] نَرَاكَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَى أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِكَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلا وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَكَ هَوَانا وَ عِقَابا وَ أَبَرْتَ الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَكَبِّرِينَ وَ اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِينَ،
آيا به جانب تو اى پسر احمد راهى هست،تا ملاقات شوى،آيا روز ما به تو با وعده‏اى در مى‏پيوندد تا بهره‏مند گرديم،چه زمان به چشمه‏هاى‏ پر آبت وارد مى‏شويم،تا سيراب گرديم،چه زمان از آب وصل خشگوارت بهره‏مند مى‏شويم؟كه تشنگى ما طولانى شد،چه زمان با تو صبح و شام‏ مى‏كنيم،تا ديده از اين كار روشن كنيم،چه زمان مارا مى‏بينى و ما تو را مى‏بينيم،درحالى‏كه پرچم پيروزى را گسترده‏اى،آيا آن روز در مى‏رسد كه ما را ببينى‏ كه تو را احاطه كنيم،و تو جامعه جهانى را پيشوا مى‏شوى درحالى‏كه زمين را از عدالت انباشتى،و دشمنانت را خوارى و كيفر چشانده‏اى،و متكبّران و منكران حق را نابود كرده‏اى و ريشه سركشان را قطع نموده‏اى،و بيخ و بن ستمكاران را بركنده‏اى،
وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ أَنْتَ كَشَّافُ الْكُرَبِ وَ الْبَلْوَى وَ إِلَيْكَ أَسْتَعْدِي فَعِنْدَكَ الْعَدْوَى وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْيَا [الْأُولَى‏] فَأَغِثْ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ عُبَيْدَكَ الْمُبْتَلَى وَ أَرِهِ سَيِّدَهُ يَا شَدِيدَ الْقُوَى وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسَى وَ الْجَوَى وَ بَرِّدْ غَلِيلَهُ يَا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى وَ مَنْ إِلَيْهِ الرُّجْعَى وَ الْمُنْتَهَى اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ [الشَّائِقُونَ‏] إِلَى وَلِيِّكَ الْمُذَكِّرِ بِكَ وَ بِنَبِيِّكَ خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلاذا وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاما وَ مَعَاذا وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ مِنَّا إِمَاما فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاما،
تا ما بگوييم:ستايش خاص خدا،پروردگار جهانيان است.خدايا تو برطرف كننده سختيها و حوادث ناگوارى،از تو يارى مى‏طلبم،كه‏ يارى و كمك تنها نزد توست،و تو پروردگار آخرت و دنيايى،پس اى فريادرس درماندگان،به فرياد بنده كوچك‏ گرفتارت برس،و سرورش را به او نشان بده اى صاحب نيروهاى شگرف،و به ديدار سرورش،اندوه و سوز دل را از او بزداى،و آتش تشنگى‏اش را خاموش كن،اى كه بر عرش چيره‏اى،و بازگشت و سرانجام به سوى اوست،خدايا،ما بندگان به شدّت مشتاق به سوى‏ ولىّ تو هستيم،آنكه مردم را به ياد تو و پيامبرت اندازد،و تو او را براى ما نگهبان و پناهگاه آفريدى،و او را قوم و امان ما قرار دادى،و او را پيشواى اهل ايمان از ما گرداندى،از جانب ما به او تحيّت و سلام برسان،
وَ زِدْنَا بِذَلِكَ يَا رَبِّ إِكْرَاما وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرّا وَ مُقَاما وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَكَ بِتَقْدِيمِكَ إِيَّاهُ أَمَامَنَا حَتَّى تُورِدَنَا جِنَانَكَ [جَنَّاتِكَ‏] وَ مُرَافَقَةَ الشُّهَدَاءِ مِنْ خُلَصَائِكَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ [وَ] رَسُولِكَ السَّيِّدِ الْأَكْبَرِ وَ عَلَى [عَلِيٍ‏] أَبِيهِ السَّيِّدِ الْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّيقَةِ الْكُبْرَى فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى مَنِ اصْطَفَيْتَ مِنْ آبَائِهِ الْبَرَرَةِ وَ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَكْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ ،
و به اين وسيله اكرام بر ما را اى‏ پروردگار بيفزا،و جايگاه او را،جايگاه و اقامتگاه ما قرار ده،و نعمتت را با پيش انداختن او در پيش روى ما كامل گردان،تا ما را وارد بهشتهايت نمايد،و به همنشينى شهيدان از بندگان خالصت نايل نمايد.خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،و درود فرست بر محمّد جدّ او و رسولت،آن سرور بزرگتر،و بر پدرش آن سرور پس از پيامبر و بر جدّه‏اش صدّيقه كبرى،فاطمه دختر محمّد،و بر كسانى كه بزگزيدى،از پدران نيكوكار و بر خودش،برترين و كامل‏ترين و تمام‏ترين و بادوام‏ترين و بيشترين و فراوان‏ترين درودى كه بر يكى از برگزيدگانت و انتخاب‏شدگانت از ميان آفريدگانت فرستادى،
وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً لا غَايَةَ لِعَدَدِهَا وَ لا نِهَايَةَ لِمَدَدِهَا وَ لا نَفَادَ لِأَمَدِهَا اللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ الْبَاطِلَ وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِيَاءَكَ وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَكَ وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّي إِلَى مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ يَمْكُثُ فِي ظِلِّهِمْ وَ أَعِنَّا عَلَى تَأْدِيَةِ حُقُوقِهِ إِلَيْهِ وَ الاجْتِهَادِ فِي طَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِيَتِهِ وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِرِضَاهُ وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَيْرَهُ مَا نَنَالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ وَ فَوْزا عِنْدَكَ وَ اجْعَلْ صَلاتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً ،
و بر او درود فرست،درودى كه پايانى براى عدوش،و نهايتى براى مدتش،و به آخر رسيدنى براى زمانش‏ نباشد،خدايا حق را به وسيله او برپا دار،و باطل را به او نابود كن،و دوستانت را به سبب آن جناب به دولت برسان،و دشمنانت را به دست او خوار گردان،و پيوند خدايا بين ما و او،پيوندى كه ما را به رفاقت گذشتگان او برساند،و ما را از آنانى قرار ده كه به دامان عنايتشان چنگ زنند و در سايه لطفشان اقامت كنند،و ما را بر پرداخت حقوقش،و كوشش در فرمانبردارى‏اش،و دورى از نافرمانى‏اش‏ كمك كن،و بر ما به خشنودى‏اش منّت نه،و رأفت و رحمت و دعاى خير آن حضرت را به ما ببخش،تا حدّى كه به سبب‏ آن به رحمت گسترده‏ات،و رستگارى در پيشگاهت برسيم،خدايا به وسيله او نمازمان را پذيرفته،و گناهانمان را آمرزيده‏
وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَابا وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَكْفِيَّةً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِيَّةً وَ أَقْبِلْ إِلَيْنَا بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ اقْبَلْ تَقَرُّبَنَا إِلَيْكَ وَ انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً نَسْتَكْمِلْ بِهَا الْكَرَامَةَ عِنْدَكَ ثُمَّ لا تَصْرِفْهَا عَنَّا بِجُودِكَ وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِكَأْسِهِ وَ بِيَدِهِ رَيّا رَوِيّا هَنِيئا سَائِغا لا ظَمَأَ بَعْدَهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
و دعاهايمان را مستجاب گردان،خدايا روزيهايمان را به سبب او گسترده،و اندوهمان را برطرف شده،و حاجتهايمان را برآورده فرما،و به جانب ما به جلوه كريمت روى آور،و تقرّبان را به سويت بپذير،و به ما نظر كن نظرى مهربانانه‏ كه كرامت را نزد تو،به وسيله آن نظر به كمال برسانيم،و آن نظر مهربانانه را به حق جودت از ما مگردان،و از حوض جدّش(درود خدا بر او و خاندانش)با جام او و به دست او،سيرابمان كن،سیراب‏شدنى كامل،و گوارا و خوش،كه پس از آن تشنگى نباشد،اى مهربان‏ترين مهربانان‏

دو شنبه 19 مرداد 1394برچسب:ذکر,دعای,ندبه,همراه,با,ترجمه, :: 11:57 :: نويسنده : دوستدار علم

فضیلیت دعاي معراج با ترجمه

از رسول اکرم منقول است:
آن شبي که مرا به معراج بردند از تمامي آسمانها گذشتم تا به آسمان هفتم رسيدم و آنچه ديده بودم و با خداي تعالي بيواسطه سخن گفتم و مراجعت نمودم به مقام جبرئيل رسيدم ، گفتم يا جبرئيل اين چه دعائيست که جمله فرشتگان مي خوانند؟
گفت:يا محمد اين همان دعاست که از جانب حق به شما آوردم و خداي تعالي مي فرمايد:


هر که از آدم تا خاتم اين دعا را بخواند يا با خود دارد عزيز و مکرم گردد و حاجتش برآورده شود
و حق تعالي هيچ حجاب در ميان او و خودش نگذارد و او را از جميع بلايا محفوظ دارد و اگر از آدم تا خاتم جمع شود و جميع درياها مرکب گردد و زمين کاغذ گردد و چندان نويسند که همه فرشتگان مانده شوند و درياها خشک شوند و آسمان و زمين تمام شود نمي توانند ثواب اين دعا را بنويسند و از هزار يکي نوشته نشود و خواننده و دارنده اين دعا را تنگي دست ندهد و تا روز اجل بستگي در کار وي نشود و از درد گوش و درد سر و چشم و دل و جميع دردها و بلاها ايمن گردد و هر کس اين دعا را با خود بگور برد حق سبحانه او را بخشد و سکرات موت را بر وي آسان گرداند و از عذاب قبر و سوال منکر و نکير ايمن گردد و روز جزا چهل هزار فرشته به استقبال وي برآيند تا داخل بهشت مي کنند :

بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحيم

يا سَيِّدُ يا سَنَدُ يا صَمَدُ يا مَن لَهُ المُستَنَدُ اجْعَلْ لي فَرَجًا و مَخْرجًا مِمّا اَنَا فيهِ وَاکْفِني فيهِ و اَعُوذُبِکَ بِسم اللهِ التّاماتِ يا اللهُ يا اللهُ يا اللهُ يا رَحمانُ يا رحمانُ يا رَحمانُ يا رَحيمُ يا رَحيمُ  يا رَحيمُ يا خالِقُ يا رازِقُ يا بارئُ يا اَوَلُ يا اخِرُ يا ظاهِرُ يا باطِنُ يا مالِکُ يا قادِرُ يا واهِبُ يا  وَهّابُ يا تَوّابُ يا حَکيمُ يا سَميعُ يا بصيرُ يا غَفورُ يا رَحيمُ يا غافِرُ يا شَکورُ يا عالِمُ یا عادِلُ یا کریمُ یا حلیمُ یا وَدودُ یا غَفورُ یا رَؤُفُ یا وترُ یا مُغیثُ یا مُجیبُ یا حَبیبُ یا مُنیبُ یا رَقیبُ یا مُعیدُ یا حافِظ یا قابِضُ یا حَیُّ یا مالِکُ یا باعثُ یا وارثُ یا رَحیمُ یا فاتِحُ یا فارجُ یا فاخِرُ یا مُعِزُّ یا مُذِّلُ یا مُعینُ یا مُبینُ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا کَفیلُ یا وکیلُ یا دَلیلُ یا حَیُّ یا قَیّومُ یا جَبّار یا غَفّارُ یا حنّانُ یا مَنّانُ یا دَیّانُ یا غُفرانُ یا بُرهانُ یا سُبحانُ یا مُستَعانُ یا سُلطانُ یا امینُ یا مؤمِنُ یا مُتَکَبِّرُیا شَکورُ

یا عَزیزُ یا عَلِیُّ یا وَفیُّ یا زَکِیُّ یا قَوِیُّ یا غَنِیُّ یا مُحِقُّ یا مُعطی یا اخِرُ یا احسَنَ الخالِقینَ یا خیرَ الرّازقینَ یا خیرَ الغافِرینَ یا خیرَ المُحسِنینَ یا خیرَا  لنّاصرینَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ یا نورَ السماواتِ و الاَرضَ یا هادیَ المُضِّلینَ یا دَلیلَ المُتَحیِّرینَ  یا خالِقَ کُلِّ شَی ءٍ یا فاطِرَ السَّماواتِ وَالاَرضِ یا هادیَ المُضِلّینَ یا مُفَتِّح الاَبوابِ یا مُسَبِّبَ  الاسبابِیا رَفیعَ الدَّرجاتِ یا مُجیبَ الدَّعواتِ یا وَلِیَّ الحَسَناتِ یا غافِرَ الخَطیئاتِ یا مُحیِیَ  الاَمواتِ یا ضاعِفَ الدَّرَجاتِ یا ضاعِفَ الحسناتِ یا دافِعَ البَلِیّاتِ

اللّهم احْفَظ صاحِبِ هذَا  الدُّعاءِ مِنَ القَحطِ و الطّاعونِ و الزِّلزلَةِ وَ الفُجاةِ وَ الوَباءِ وَ مِن شرِّ الاَعداءِ و مِن شَرِّ الجِنِّ  و الاِ نسِ بِحَقِّ لا اِلهَ اِلّا هُوَ الحَیُّ القَیّومُ وَ بِحَقِّ کهیعص وَ بِحَقِّ حمعسق وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ  المُصطَفی وَ بِحَقِّ علیٍّ المُرتَضی وَ الائمةِ الهُدی وَ بِحَقِّ اللَّوح وَ القَلَم وَ الکرسِیِّ وَ العَرشِ  وَ بِحَقِّ فَسَیَکفیکَهُمُ اللهُ وَهُوَ السَّمیعُ العَلیمُ اللّهُمَ احْفَظْ صاحِبَ هذا الدُعاءِ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذی  شَرّ وَ مِنْ شَرِّ طارقِ اللَّیل وَ النَّهارِ وَ مِنْ شَرِّ والِدٍ وَ ما وَلَدَ وَ مِنْ شَرِّ ما یَلِجُ فِی الاَرْضِ وَ ما یخْرُجُ مِنْهُما وَ هُوَ تاغَفورُ الرَّحیمُ اللّهُمَ احْفَظْ صاحِبَ هذا الدُّعاءِ مِنْ شَرِّ الاَعداءِ وَ مِنْ  شَرِّ جَمیعِ المِحْنَةِ وَالدّاءِ وَمِنْ شَرِّ النَّفاثاتِ فِی العُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ اِذا حَسَدَ یا رَبِّ بعزَّتکَ  یا عَزیزُ وَ القَهرُ بِلُطفِکَ وَالرَّحمَة رَحمَتُکَ

یا واهِبَ العَطایا یا دافِعَ الْبلایا یا غافِرَ الخَطایا یا  ستّارُ العُیوب یا نورَالغُیوب یا نورَالقلوب یا حَبیبَ القلوب یا قاضیَ الْحاجات یا رَحمنَ الدُّنیا  وَالاخِرة یا ارحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ الیَ الله تَصیرُ الاُمورُ اللهُمَ اِنّی اَستَودِعُکَ نَفسی وَ روحی وَ  مالی وَاولادی وَ جَمیعَ ما اَنعَمتَ عَلَیَّ فی الدُّنیا وَالاخرة اِنَّهُ لا یُضیعُ صَنایِعُکَ یَصونُکَ وَ مَحفوظُکَ وَ مامولُکَ لا یُجیرُنی اَحَدٌ مِنکَ وَ لَن اَجِدُ مِن دونِهِ مُلتَحَداً اللّهمَّ رَبَّنا آتِنا فی  الدُّنیا حَسَنَة وَفی الاخِرةِ حَسَنَة وَقِنا عَذابَ النّار وَ عذابَ القَبر بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ  وَ صَلَّی اللهُ عَلیٰ مُحَمَّدِ وَ الِهِ اَجْمَعینَ الطّاهِرینَ وَ الاَ ئِمَة المَعْصُومینَ وَ سَلَّم تسْلیماً کثیراً کثیراً ..

ترجمه دعای معراج

به نام پروردگار و خالقی که بخشنده و پذیرنده توبه و بسیار مهربان به آدمیان است ای خدایی که سرور و بزرگ و فرمانروایی و ای خدایی که تکیه گاه و پشتیبان و روشن و واضحی و ای خدایی که فرمانروایی بی نیاز و بلند و والا مرتبه ای و ای خدایی که باید در همه کارها و مشکلات بر شما توکل و تکیه و اعتماد نمود بزرگواری و عنایت فرما و نجات و رهایی فرما و بزرگواری و محبت فرما و نجات و خارج فرما از همه مشکلات و بلاها و غم واندوه خارج فرما و از همه نعمتها به اندازه ای که صلاح می دانید عنایت فرما و باید در همه مصائب و سختیها بر شما پناهنده شد

بنام شما که پروردگار و خداوند و خالق می باشید و تمام و کاملترین می باشید و ای خداوند که پروردگاری و ای خداوند که خالق بزرگی و ای خداوند که وصف و اندازه شما در وصف نیست و شما بی نهایت بزرگ و فرمانروایی ای خداوند بسیار بخشنده و ای خداوند بسیار مهربان و بخشایشگر و ای خداوند بسیار توبه پذیرنده و آرامش دهنده و ای خداوند مهربان و بسیار دلگرم کننده و ای خداوند آمرزنده و دل نواز و نیرو دهنده و ای خداوند که دارای نامهای بزرگ و آمرزنده می باشید و ای خداوندی که پدیدآورنده و سازنده می باشید و ای خداوندی که روزی و نعمت دهنده مخلوقات می باشید و ای خداوندی که آفریدگار و سازنده مخلوقات می باشید و ای خداوندی که از نخستین و همیشه بوده ای و ای خداوندی که تا ابد و آخر و پایان همه هستی شمایی و ای خداوندی که پدیدار کننده و آشکار کننده همه اسرار می باشید و ای خداوندی که پوشنده و پنهان کننده درون هر اسراری می باشید

و ای خداوندی که تمام ملک هستی از ذات شما پدیدار شده و ای خداوندی که توانا و بر هر امری فرمانروائی و ای خداوندی که بخشنده ترین می باشید و ای خداوندی که بسیار بخشنده و صاحب اعطا می باشید و ای خداوندی که بسیار با گذشت و بسیار توبه پذیر می باشید و ای خداوندی که دانشمندترین و خردمندترین فرمانروایان می باشید و ای خداوندی که به هر صدایی و هر ندایی شنوایی و ای خداوندی که به هر امری آگاه و دانا و به هر رمزی بینا و بصیری و ای خداوندی که آمرزنده ترین به گناهان خلق می باشید و ای خداوندی که باعث آرامش قلب مقربین و خداپرستان می باشید و ای خداوندی که بخشنده و آمرزنده بزرگترین گناهان می باشید و ای خداوندی که نشانه های نعمت و رفاه شما آشکار است و ای خداوندی که دانشمند بر هر دانشی و علمی و ای خداوندی که انصاف و دادگری فقط نزد شماست و ای خداوندی که سخاوتمندترین و نیکوترین صفات نزد شماست و ای خداوندی که بسیار بردبار و شکیبایی به گناهان و اشتباهات بندگانت و ای خداوندی که بسیار دوستدار و محبوب قلبهای با اخلاص می باشد و ای خداوندی که بخشاینده ترین بخشایندگانی و ای خداوندی که بسیار مهربان و با گذشت به خلقی و ای خداوندی که یکتایی و بی همتایی و ای خداوندی که تنها شمایی فریادرس در همه امور و ای خداوندی که یگانه اجابت کننده دعاها می باشید و ای خداوندی که تنها دوست ومحبوب قلبهای مخلصان می باشید و ای خداوندی که باران رحمتت را فراوان در بهاران زیباتر بر بندگان فرو می فرستی و ای خداوندی که هیچ قدرتی رقابت با شما را ندارد و از آن عاجز است

و ای خداوندی که به همه رمز و رموز آفرینش کاردان و دانایی و ای خداوندی که نگهبان و روشن کنندة راه عارفانی و ای خداوندی که بر هر نیروی آشکار و غیب چیره شونده ای و ای خداوندی که زنده و پاینده و ابدی و جاودان می باشید و ای خداوندی که همة کائنات متعلق به ذات کبریائی شماست و ای خداوندی که یکتایی شما انگیزه خلق جهان هستی شد و ای خداوندی که پس از فنای هر چیز تنها صاحب مقتدر مُلک وجودی و ای خداوندی که بخشایش و رحمت زیبنده و شایسته مقام شماست و ای خداوندی که گشاینده درهای توبه بر روی خلق گنه کاری و ای خداوندی که باز کنندة درهای رحمت بر روی خلق نا امیدی و ای خداوندی که شکوه و عظمت شایسته مقام والا مرتبه شماست

و ای خداوندی که عزّت و آبروی اهل یقین از لطف بی انتهای شماست و ای خداوندی که ذلیل و خوارو پَست کنندة مُکذبینی و ای خداوندی که تنها یاری رسان و یاری دهنده اهل ذکری و ای خداوندی که بزرگی و عظمت شما بر همه خلق آشکار است و ای خداوندی که صاحب شکوه و عظمت و بزرگواری می باشید و ای خداوندی که صاحب همه زیبایی های خلقت و آفرینش می باشید و ای خداوندی که صاحب ضمانت و سایه کفالت شما بر سر خلق جلوه گر است و ای خداوندی که یگانه پشتیبان و حمایت کننده فرستادگان خود به خلقی و ای خداوندی که رهنمای راه حق و حجت می باشید بر مؤمنین  و ای خداوندی که همیشگی و فناناپذیر می باشید و ای خداوندی که پاینده و ابدی و شکوه و جلالت همیشگی است و ای خداوندی که توانایی بر توانگران و پادشاهی بر ملک هستی و ای خداوندی که بسیار با گذشت و آمرزنده ای به گناهکاران و ای خداوندی که شکوه و لطف و مهربانی شما بی انتهاست و ای خداوندی که بر بندگانت بسیار لطف و احسان می نمایی و ای خداوندی که عادلترین فرمانروایی به کردار نیک و بد بندگانت و ای خداوندی که با گذشت و بخشنده ای و ای خداوندی که نشانه های وجودت بر هر ذره از خلقت آشکار است و ای خداوندی که پاکی و لطافت از ذات مقدس شماست و ای خداوندی که کمک دهنده ایمان آورندگان می باشید و ای خداوندی که قدرتمند و بزرگ و بر هر نیرویی تسلط یافته ای و ای خداوندی که وفادار به قول خود و قابل اعتمادی و ای خداوندی که بزرگترین ایمان دهنده و نیرودهنده به قلب خالصانی و ای خداوندی که توانا و بر هر نیروی قوی چیره وغالبی و ای خداوندی که نشانه های نعمت و رفاه شما آشکار است و ای خداوندی که شریف و ارجمندی و بر قلب عارفان می تابید

و ای خداوندی که والامقام و بزرگوار و بلندمرتبه و نیرومندی و ای خداوندی که متعهد و وفادار به دعای بندگان خاص و عامی و ای خداوندی که پاکیزه از هر عیب می باشید و ای خداوندی که استوار و توانائی و ای خداوندی که بی نیاز و توانگری و ای خداوندی که هر چیز را مرگ و فنا و پایان قرار دادی و ای خداوندی که بسیار بخشنده و عطا کننده روزی خلقی و ای خداوندی که پایان هر پایانی و زنده و پاینده ای و ای خداوندی که بهترین خلق کنندگان وجودی و ای خداوندی که بهترین روزی و نعمت دهنده مخلوقاتی و ای خداوندی که بهترین آمرزندگان و توبه پذیرنده خلقی و ای خداوندی که نیکی رسان و بخشاینده خلقی و ای خداوندی که بهترین پشتیبان و یاری کننده خلقی و ای خداوندی که بزرگترین رحمت و بخشش به خلقی و مهربانترین مهربانان  می باشید و ای خداوندی که نور و روشنائی آسمانها و زمین و رحمت و برکت و نیروی دلگرم کننده ای و ای خداوندی که رهبر و هدایت کننده گمراهان عالمی و ای خداوندی که راهنما و حجت برای حیرت زدگانی و ای خداوندی که پدیدآورنده و آفریننده همه چیز می باشید و ای خداوندی که آفریننده و خالق آسمانها و زمین و مخلوقات درون آن می باشید

و ای خداوندی که راهنما و رهبر و هدایت کننده گمراه شدگانی و ای خداوندی که گشاینده و بازکننده درهای نعمت و رحمتی و ای خداوندی که سبب ساز در همه مشکلات و مصائب و سختیهایی و ای خداوندی که بالابرنده درجات و مقام آدمیان نزد آدمیان و نزد ملکوتیان می باشید و ای خداوندی که اجابت و مستجاب کننده خواهش ها و نیازهای خلق می باشید و ای خداوندی که نهایت خوبیها و زیبائیها و پایان و نیکی رسان به خلق می باشید و ای خداوندی که بخشنده لغزشها و خطاهای خلقی و ای خداوندی که زنده کننده قلب عارفانی و زنده کننده مردگانی و ای خداوندی که چند برابر کننده نیکیها و خوبیهای خلق و هر نیکویی هستی و ای خداوندی که دفع کننده و دور کننده بدیها و زشتیهای خلقی.

دو شنبه 19 مرداد 1394برچسب:فضیلیت,دعاي,معراج,با,ترجمه, :: 11:52 :: نويسنده : دوستدار علم

فضیلت دعاي مجير با ترجمه

اين دعا در بين دعاها از جايگاه بلندى برخوردار است و از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله روايت شده و دعايى است كه جبرئيل براى آن‏ حضرت هنگامى كه در مقام ابراهيم مشغول نماز بودند آورد و كفعمى در«بلد الامين»و«مصباح»اين دعا را ذكر نموده و در حاشيه آن به فضيلت آن اشاره كرده،از جمله اينكه هر كه اين دعا را در«ايام البيض»[روزهاى سيزدهم و چهارهم و پانزدهم]ماه رمضان بخواند گناهش آمرزيده مى‏شود،هرچند به عدد دانه‏هاى باران و برگهاى درختان و ريگهاى بيابان باشد.و خواندن آن براى شفاى‏ بيمار و اداى دين و بى‏نيازى و توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است.و دعا اين است:


بِسْمِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى‏اش هميشگى است‏
سُبْحَانَكَ يَا اللَّهُ تَعَالَيْتَ يَا رَحْمَانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا رَحِيمُ تَعَالَيْتَ يَا كَرِيمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مَلِكُ تَعَالَيْتَ يَا مَالِكُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا قُدُّوسُ تَعَالَيْتَ يَا سَلامُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُؤْمِنُ تَعَالَيْتَ يَا مُهَيْمِنُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا عَزِيزُ تَعَالَيْتَ يَا جَبَّارُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُتَكَبِّرُ تَعَالَيْتَ يَا مُتَجَبِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ،


منزّهى تو اى خدا،بلندمرتبه هستى اى بخشنده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى مهربان،بلندمرتبه هستى‏ اى كريم،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى فرمانروا،بلندمرتبه هستى اى مالك،ما را از آتش پناه ده اى‏ منزّهى تو اى ايمن‏بخش، بلندمرتبه هستى اى چيره بر هستى،مار از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى عزّتمند،بلندمرتبه هستى اى جبّار،ما را از آتش‏ پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بزرگ‏منش،بلندمرتبه هستى اى بزرگ‏منش،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،پناه‏دهنده،منزّهى تو اى برى از هر عيب،بلندمرتبه هستى اى سلام،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،


سُبْحَانَكَ يَا خَالِقُ تَعَالَيْتَ يَا بَارِئُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُصَوِّرُ تَعَالَيْتَ يَا مُقَدِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا هَادِي تَعَالَيْتَ يَا بَاقِي أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا وَهَّابُ تَعَالَيْتَ يَا تَوَّابُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا فَتَّاحُ تَعَالَيْتَ يَا مُرْتَاحُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا سَيِّدِي تَعَالَيْتَ يَا مَوْلايَ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا قَرِيبُ تَعَالَيْتَ يَا رَقِيبُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُبْدِئُ تَعَالَيْتَ يَا مُعِيدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا حَمِيدُ تَعَالَيْتَ يَا مَجِيدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا قَدِيمُ ،


منزّهى تو اى‏ آفريننده،بلندمرتبه هستى اى آفرينشگر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى صورت آفرين،بلندمرتبه هستى اى تقدير كننده، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى راهنما،بلندمرتبه هستى اى ماندگار،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده‏ منزّهى تو اى بخشايشگر،بلندمرتبه هستى اى بسيار توبه‏پذير،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى گشايشگر، بنلدمرتبه،هستى اى خستگى‏ناپذير،ما را از آتش پناه اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى سرورم،بلندمرتبه هستى اى مولايم، ما از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى نزديك،بلندمرتبه هستى اى نگاهبان،ما را از آتش پناه ده اى پناه هنده، منزّهى تو اى پديد آورنده،بلندمرتبه هستى اى بازگرداننده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى ستوده،بلندمرتبه‏ اى داراى عظمت،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى ديرينه،


تَعَالَيْتَ يَا عَظِيمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا غَفُورُ تَعَالَيْتَ يَا شَكُورُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا شَاهِدُ تَعَالَيْتَ يَا شَهِيدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا حَنَّانُ تَعَالَيْتَ يَا مَنَّانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا بَاعِثُ تَعَالَيْتَ يَا وَارِثُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُحْيِي تَعَالَيْتَ يَا مُمِيتُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا شَفِيقُ تَعَالَيْتَ يَا رَفِيقُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا أَنِيسُ تَعَالَيْتَ يَا مُونِسُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا جَلِيلُ تَعَالَيْتَ يَا جَمِيلُ ،


بلند مرتبه هستى اى بزرگ،ما را از آتش پناه ده‏ اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى آمرزگار،بلندمرتبه هستى اى ستايش‏پذير،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى گواه، بلندمرتبه هستى اى حاضر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى مهربان،بلندمرتبه هستى اى منتّگذار،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى برانگيزنده،بلندمرتبه هستى اى ميراث‏بر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده‏ منزّهى تو اى زندگى‏بخش،بلندمرتبه هستى اى ميراننده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى مهربان،بلندمرتبه‏ هستى اى همراه،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده منزّهى تو اى همدم،بلندمرتبه هستى اى مونس ما را از آتش پناه ده‏ اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بزرگ منزلت،بلندمرتبه هستى اى زيبا،


أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا خَبِيرُ تَعَالَيْتَ يَا بَصِيرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا حَفِيُّ تَعَالَيْتَ يَا مَلِيُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مَعْبُودُ تَعَالَيْتَ يَا مَوْجُودُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا غَفَّارُ تَعَالَيْتَ يَا قَهَّارُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مَذْكُورُ تَعَالَيْتَ يَا مَشْكُورُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا جَوَادُ تَعَالَيْتَ يَا مَعَاذُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا جَمَالُ تَعَالَيْتَ يَا جَلالُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا سَابِقُ تَعَالَيْتَ يَا رَازِقُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا صَادِقُ تَعَالَيْتَ يَا فَالِقُ،


ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى‏ آگاه،بلندمرتبه،هستى اى بينا،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى عطابخش،بلندمرتبه هستى اى امان ده، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى معبود،بلندمرتبه هستى اى موجود،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده‏ منزّهى تو اى بسيار آمرزنده،بلندمرتبه هستى اى ستوده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى ياد شده،بلندمرتبه‏ هستى اى سپاس شده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بخشنده،بلندمرتبه هستى اى پناهگاه،ما را از آتش پناه ده‏ اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى زيبا،بلندمرتبه هستى اى باشكوه،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى پيش از همه،بلندمرتبه هستى اى روزى‏دهنده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى راستگو،بلندمرتبه هستى اى شكافنده،


أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا سَمِيعُ تَعَالَيْتَ يَا سَرِيعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا رَفِيعُ تَعَالَيْتَ يَا بَدِيعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا فَعَّالُ تَعَالَيْتَ يَا مُتَعَالُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا قَاضِي تَعَالَيْتَ يَا رَاضِي أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا قَاهِرُ تَعَالَيْتَ يَا طَاهِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا عَالِمُ تَعَالَيْتَ يَا حَاكِمُ،


ما را از اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى شنوا،بلندمرتبه هستى اى سريع،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بلندپايه،بلندمرتبه هستى اى نوآفرين،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى همواره در كار،بلندمرتبه هستى اى والاتر، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى قضاوت كننده،بلندمرتبه هستى اى خشنود،مار از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده، منزّهى تو اى چيره،بلندمرتبه هستى اى پاك،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده منزّهى تو اى دانا،بلندمرتبه هستى‏ اى حكمران،


أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا دَائِمُ تَعَالَيْتَ يَا قَائِمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا عَاصِمُ تَعَالَيْتَ يَا قَاسِمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا غَنِيُّ تَعَالَيْتَ يَا مُغْنِي أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا وَفِيُّ تَعَالَيْتَ يَا قَوِيُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا كَافِي تَعَالَيْتَ يَا شَافِي أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ ، سُبْحَانَكَ يَا مُقَدِّمُ تَعَالَيْتَ يَا مُؤَخِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا أَوَّلُ تَعَالَيْتَ يَا آخِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ،
ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى پاينده،بلندمرتبه هستى اى پايدار،ما را از آتش پناه ده اى‏ پناه‏دهنده،منزّهى تو اى نگهدارنده،بلندمرتبه هستى اى پخش كننده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بى‏نياز، بلندمرتبه هستى اى بى‏نياز كننده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى باوفا،بلندمرتبه هستى اى توانا،ما را از آتش‏ پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى كفايت كننده،بلندمرتبه هستى اى شفابخش،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى پيش‏انداز،بلندمرتبه هستى اى پس‏انداز،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى آغاز،بلندمرتبه هستى اى انجام‏ ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،


سُبْحَانَكَ يَا ظَاهِرُ تَعَالَيْتَ يَا بَاطِنُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا رَجَاءُ تَعَالَيْتَ يَا مُرْتَجَى أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا ذَا الْمَنِّ تَعَالَيْتَ يَا ذَا الطَّوْلِ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا حَيُّ تَعَالَيْتَ يَا قَيُّومُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا وَاحِدُ تَعَالَيْتَ يَا أَحَدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا سَيِّدُ تَعَالَيْتَ يَا صَمَدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا قَدِيرُ تَعَالَيْتَ يَا كَبِيرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا وَالِي تَعَالَيْتَ يَا مُتَعَالِي [عَالِي‏]


منزّهى تو اى آشكار،بلندمرتبه هستى اى نهان،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى اميد،بلندمرتبه هستى اى اميدبخش،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى عطابخش،بلندمرتبه هستى اى هماره بخشايشگر، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى زنده،بلندمرتبه هستى اى به خود پاينده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى يگانه،بلندمرتبه هستى اى يكتا،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى سرور،بلندمرتبه هستى اى مقصود همه‏ ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى توانا،بلندمرتبه هستى اى بزرگ،ما از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى ولايت مدار،بلندمرتبه هستى اى بلند پايه


أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا عَلِيُّ تَعَالَيْتَ يَا أَعْلَى أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا وَلِيُّ تَعَالَيْتَ يَا مَوْلَى أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا ذَارِئُ تَعَالَيْتَ يَا بَارِئُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا خَافِضُ تَعَالَيْتَ يَا رَافِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُقْسِطُ تَعَالَيْتَ يَا جَامِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُعِزُّ تَعَالَيْتَ يَا مُذِلُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا حَافِظُ تَعَالَيْتَ يَا حَفِيظُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا قَادِرُ تَعَالَيْتَ يَا مُقْتَدِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا عَلِيمُ تَعَالَيْتَ يَا حَلِيمُ،


ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى والا،بلندمرتبه هستى اى والاتر، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى سرپرست،بلندمرتبه هستى اى مولا،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده، منزّهى تو اى پديدآور،بلندمرتبه هستى اى آفرينشگر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى فرودآور، بلندمرتبه هستى اى فرازبر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى دادگر،بلندمرتبه هستى اى گردآور،ما را از آتش‏ پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى عزّت‏بخش،بلندمرتبه هستى اى خوارساز،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى‏ نگاهبان،بلندمرتبه هستى اين نگاهبان،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى توانا،بلندمرتبه هستى اى توانمند ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى دانا،بلندمرتبه هستى اى بردبار،


أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا حَكَمُ تَعَالَيْتَ يَا حَكِيمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُعْطِي تَعَالَيْتَ يَا مَانِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا ضَارُّ تَعَالَيْتَ يَا نَافِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُجِيبُ تَعَالَيْتَ يَا حَسِيبُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا عَادِلُ تَعَالَيْتَ يَا فَاصِلُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا لَطِيفُ تَعَالَيْتَ يَا شَرِيفُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا رَبُّ تَعَالَيْتَ يَا حَقُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مَاجِدُ تَعَالَيْتَ يَا وَاحِدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا عَفُوُّ تَعَالَيْتَ يَا مُنْتَقِمُ ،


ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى داور،بلندمرتبه هستى اى فرزانه،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى عطابخش،بلندمرتبه هستى اى بازدار، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى زيان‏رسان،بلندمرتبه هستى اى سودبخش،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى اجابت‏ كننده،بلندمرتبه هستى اى حسابرس،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى دادگر،بلندمرتبه هستى اى جدايى‏انداز،ما را از آتش پناه ده اى‏ پناه‏دهنده،منزّهى تو اى مهربان،بلندمرتبه هستى اى شريف،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى پروردگار،بلندمرتبه هستى اى حقيقت پايدار،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى پرشكوه،بلندمرتبه هستى اى گانه،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى درگذرنده، بلندمرتبه هستى اى انقتام گيرنده،


أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا وَاسِعُ تَعَالَيْتَ يَا مُوَسِّعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا رَءُوفُ تَعَالَيْتَ يَا عَطُوفُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا فَرْدُ تَعَالَيْتَ يَا وِتْرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُقِيتُ تَعَالَيْتَ يَا مُحِيطُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا وَكِيلُ تَعَالَيْتَ يَا عَدْلُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُبِينُ تَعَالَيْتَ يَا مَتِينُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا بَرُّ تَعَالَيْتَ يَا وَدُودُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا رَشِيدُ تَعَالَيْتَ يَا مُرْشِدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا نُورُ تَعَالَيْتَ يَا مُنَوِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا نَصِيرُ،


ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بسيار عطابخش،بلندمرتبه هستى اى عطاگستر،ما را از آتش‏ پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى پرمهر،بلندمرتبه هستى اى نوازشگر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده‏ منزّهى تو اى يگانه،بلندمرتبه هستى اى بى‏همتا،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى روزى‏بخش،بلندمرتبه هستى اى‏ فراگير،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى وكيل،بلندمرتبه هستى اى عدالت محض،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده‏ منزّهى تو اى آشكار،بلندمرتبه هستى اى استوار،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى نيكو،بلندمرتبه هستى اى‏ مهروز،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزهى تو اى راهما،بلندمرتبه هستى اى راهبر،ما را از آتش پناه ده‏ اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى روشنايى،بلندمرتبه هستى اى روشنى‏بخش،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى يارى رسان،


تَعَالَيْتَ يَا نَاصِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا صَبُورُ تَعَالَيْتَ يَا صَابِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُحْصِي تَعَالَيْتَ يَا مُنْشِئُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا سُبْحَانُ تَعَالَيْتَ يَا دَيَّانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا مُغِيثُ تَعَالَيْتَ يَا غِيَاثُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا فَاطِرُ تَعَالَيْتَ يَا حَاضِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا ذَا الْعِزِّ وَ الْجَمَالِ تَبَارَكْتَ يَا ذَا الْجَبَرُوتِ وَ الْجَلالِ سُبْحَانَكَ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ


بلندمرتبه هستى اى ياور،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بردبار،بلندمرتبه هستى اى شكيبا،ما را از آتش پناه‏ ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى شمارشگر،بلندمرتبه هستى اى آفرينشگر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى‏ پاك و منزّه،بلندمرتبه هستى اى جزادهنده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى فريادرس،بلندمرتبه هستى اى پناه، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى آفريننده،بلندمرتبه هستى اى حاضر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده، منزّهى تو اى صاحب شكوه و زيبايى،بلندمرتبه هستى اى داراى جبروت و جلال،منزّهى تو،معبودى جز جز تو نيست منزّهى تو،همانا من از ستمكاران بودم،پس دعايش را اجابت كرديم و او را از اندوه رهانيديم و اينچنين اهل‏ اهل ايمان را رهايى بخشيم،و درود خدا بر آقاى ما محمّد و خاندان او همه و سپاس خدا را پروردگار جهانيان‏ و خدا ما را بس است و چه نيكو وكيلى است،و جنبش و نيرويى نيست،جز به عنايت خداى والاى بزرگ.

یک شنبه 18 مرداد 1394برچسب:فضیلت,دعاي,مجير,با,ترجمه, :: 9:41 :: نويسنده : دوستدار علم

فضیلت دعاي يستشير با ترجمه

سيّد ابن طاووس در كتاب«مهج الدعوات»از امير المؤمنين عليه السّلام نقل كرده:حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله اين دعا را به من تعليم داد و امر فرمود آن را درهرحال و براى هر سختى و آسانى بخوانم و نيز آن را به جانشين خود تعليم دهم و خواندن اين دعا را ترك نگويم‏ تا حق تعالى را ملاقات كنم و نيز فرمود:يا على اين دعا را هر صبح و هر شام بخوان زيرا كه گنجى از گنجهاى عرش الهى است. ابىّ بن كعب،به پيشگاه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله التماس كرد كه آن حضرت فضيلت اين دعا را بيان نمايد،حضرت اندكى از ثواب بسيار آن را بيان فرمود.هركه مى‏خواهد به كتاب«مهج الدعوات»مراجعه نمايد.متن دعا اين است:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى‏اش هميشگى است‏
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ الْمُدَبِّرُ بِلا وَزِيرٍ وَ لا خَلْقٍ مِنْ عِبَادِهِ يَسْتَشِيرُ الْأَوَّلُ غَيْرُ مَوْصُوفٍ [مَصْرُوفٍ‏] وَ الْبَاقِي بَعْدَ فَنَاءِ الْخَلْقِ الْعَظِيمُ الرُّبُوبِيَّةِ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ [الْأَرْضِ‏] وَ فَاطِرُهُمَا وَ مُبْتَدِعُهُمَا بِغَيْرِ عَمَدٍ خَلَقَهُمَا وَ فَتَقَهُمَا فَتْقا فَقَامَتِ السَّمَاوَاتُ طَائِعَاتٍ بِأَمْرِهِ وَ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِأَوْتَادِهَا فَوْقَ الْمَاءِ ثُمَّ عَلا رَبُّنَا فِي السَّمَاوَاتِ الْعُلَى الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ مَا تَحْتَ الثَّرَى،


ستايش خدا را كه معبودى جز او نيست،آن فرمانرواى بر حق آشكار،تدبيرگر،هستى بى‏آنكه او را وزيرى باشد و يا با آفريده‏اى از بندگانش مشورت نمايد،آغازى است كه در وصف نگنجد و پابرجاست پس از فناى آفريدگان، پرودگارى‏اش بس بزرگ است،روشنايى آسمانها و زمينها و آفريننده و پديدآورنده آن دو است،آسمان و زمين را بى‏ستون آفريد،و از هم گشودشان گشودنى چشمگير،پس آمانها به فرمان او بر پا شدند،و زمينها با كوههايشان بر فراز آب جا گرفت،سپس بلندى گرفت پروردگار ما در آسمانهاى بلند،خدا بخشاينده بر فرمانرواى يهستى چيره گشت، تنها از آن اوست آنچه در آسمانها و زمين است و هر آنچه بين آن دو و آنچه زير خاك است،


فَأَنَا أَشْهَدُ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا رَافِعَ لِمَا وَضَعْتَ وَ لا وَاضِعَ لِمَا رَفَعْتَ وَ لا مُعِزَّ لِمَنْ أَذْلَلْتَ وَ لا مُذِلَّ لِمَنْ أَعْزَزْتَ وَ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ وَ لا مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ وَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ كُنْتَ إِذْ لَمْ تَكُنْ سَمَاءٌ مَبْنِيَّةٌ وَ لا أَرْضٌ مَدْحِيَّةٌ وَ لا شَمْسٌ مُضِيئَةٌ وَ لا لَيْلٌ مُظْلِمٌ وَ لا نَهَارٌ مُضِي‏ءٌ وَ لا بَحْرٌ لُجِّيٌّ وَ لا جَبَلٌ رَاسٍ وَ لا نَجْمٌ سَارٍ وَ لا قَمَرٌ مُنِيرٌ وَ لا رِيحٌ تَهُبُّ وَ لا سَحَابٌ يَسْكُبُ وَ لا بَرْقٌ يَلْمَعُ وَ لا رَعْدٌ يُسَبِّحُ وَ لا رُوحٌ تَنَفَّسُ وَ لا طَائِرٌ يَطِيرُ وَ لا نَارٌ تَتَوَقَّدُ وَ لا مَاءٌ يَطَّرِدُ كُنْتَ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ كَوَّنْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ قَدَرْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ ابْتَدَعْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ أَغْنَيْتَ وَ أَفْقَرْتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ وَ أَضْحَكْتَ وَ أَبْكَيْتَ ،


پس من شهادت مى‏دهم كه تنها تويى خدا،بالابرنده‏اى براى آنچه بر زمين نشاندى نيست و نه زمين زننده‏اى براى آنچه بالا بردى و نه عزّت بخشى آن را كه تو خوارش كردى،و خواركننده‏اى‏ نيست آن را كه تو عزيز نمودى و بازدارنده‏اى براى آنچه عطا كردى نيست،و نه عطا كننده اى براى آنچه دريغ كردى،و تويى خدا،معبودى جز تو نيست،تو بودى آنگاه كه نه آسمانى بنا شده بود و نه زمينى گسترانيده و نه خورشيدى تابان و نه شبى‏ تاريك و نه روزى فروزان و نه دريايى خروشان و نه كوهى استوار و نه ستاره‏اى روان و نه ماهى تابنده و نه‏ بادى وزان،و نه ابرى پرباران،و نه برقى درخشان،و نه صاعقه‏اى تسبيح‏گويان،و نه روحى دم‏زنان‏ و نه پرنده‏اى پرآن و نه آتشى فروزان و نه آبى روان بوده باشند،پيش از هر چيز بودى و همه‏چيز را پديد آوردى‏ و بر هر چيز توانا بودى و همه‏چيز را نو آفريدى و توانگر نمودى و ناتوان ساختى و ميراندى و زنده نمودى و خنداندى و گرياندى،


وَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ فَتَبَارَكْتَ يَا اللَّهُ وَ تَعَالَيْتَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْخَلاقُ الْمُعِينُ [الْعَلِيمُ‏] أَمْرُكَ غَالِبٌ وَ عِلْمُكَ نَافِذٌ وَ كَيْدُكَ غَرِيبٌ وَ وَعْدُكَ صَادِقٌ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ حُكْمُكَ عَدْلٌ وَ كَلامُكَ هُدًى وَ وَحْيُكَ نُورٌ وَ رَحْمَتُكَ وَاسِعَةٌ وَ عَفْوُكَ عَظِيمٌ وَ فَضْلُكَ كَثِيرٌ وَ عَطَاؤُكَ جَزِيلٌ وَ حَبْلُكَ مَتِينٌ وَ إِمْكَانُكَ عَتِيدٌ وَ جَارُكَ عَزِيزٌ وَ بَأْسُكَ شَدِيدٌ وَ مَكْرُكَ مَكِيدٌ أَنْتَ يَا رَبِّ مَوْضِعُ كُلِّ شَكْوَى


و بر فرمانروايى هستى چيره گشتى،پس خجسته بودى،اى خدا،و بلندى گرفتى،تويى خدايى كه معبودى جز تو نيست،آفريننده يارى رسانى كه فرمانت چيره و علمت نافذ،و نيرنگت شگفت،و وعده‏ات راست،و گفته‏ات،حق،و داورى‏ات دادگرانه‏ و مخنت هدايتگر و پيامت نور و رحمتت فراگير،و گذشتت بزرگ و بخششت‏ بسيار،و عطايت فراوان و ريسمانت استوار،و يارى‏ات فراهم و پناهندات عزّتمند و عذابت‏ سخت،و نيرنگت زيركانه است،تو اى پروردگار من آستانت جايگاه هر شكايتى است


[وَ] حَاضِرُ كُلِّ مَلَإٍ وَ شَاهِدُ كُلِّ نَجْوَى مُنْتَهَى كُلِّ حَاجَةٍ مُفَرِّجُ كُلِّ حُزْنٍ [حَزِينٍ‏] غِنَى كُلِّ مِسْكِينٍ حِصْنُ كُلِّ هَارِبٍ أَمَانُ كُلِّ خَائِفٍ حِرْزُ الضُّعَفَاءِ كَنْزُ الْفُقَرَاءِ مُفَرِّجُ الْغَمَّاءِ مُعِينُ الصَّالِحِينَ ذَلِكَ اللَّهُ رَبُّنَا لا إِلَهَ إِلا هُوَ تَكْفِي مِنْ عِبَادِكَ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ وَ أَنْتَ جَارُ مَنْ لاذَ بِكَ وَ تَضَرَّعَ إِلَيْكَ عِصْمَةُ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ نَاصِرُ مَنِ انْتَصَرَ بِكَ تَغْفِرُ الذُّنُوبَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَكَ جَبَّارُ الْجَبَابِرَةِ عَظِيمُ الْعُظَمَاءِ،


و خود حاضر در هر جماعتى‏ و گواه هر گفتگوى نهانى،نهايت هر حاجتى،شادى‏بخش هر اندوهگين،توانگرى هر بر بر خاك‏نشسته‏اى،دژ استوار هر گريزانى،امان هر هراسانى،نگاهدار ناتوانى،گنجينه تهيدستانى،غم‏زداى غم‏زدگانى، پشتيبان شايستگانى،آن است خدا،پروردگار ما،معبودى جز او نيست،كفايت مى‏كنى از بندگانت آن را كه بر تو توكل كند،و تويى پناه آن‏كه به تو پناه آورد و به درگاهت زارى نمايد،نگهدار كسى‏كه به دامن تو چنگ زند،يار آن‏كه‏ از تو يارى جويد،مى‏آمرزى گناهان آن را كه از تو آمرزش خواهد،جبّار جبّارانى،بزرگ بزرگان،
كَبِيرُ الْكُبَرَاءِ سَيِّدُ السَّادَاتِ مَوْلَى الْمَوَالِي صَرِيخُ الْمُسْتَصْرِخِينَ مُنَفِّسٌ عَنِ الْمَكْرُوبِينَ مُجِيبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ أَسْمَعُ السَّامِعِينَ أَبْصَرُ النَّاظِرِينَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ قَاضِي حَوَائِجِ الْمُؤْمِنِينَ مُغِيثُ الصَّالِحِينَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِينَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ أَنْتَ الْمَالِكُ وَ أَنَا الْمَمْلُوكُ وَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ ،


سرور سروران،آقاى آقايان،سرآمد مولايان،دادرس دادخواهان،گره‏گشاى‏ گرفتاران،اجابت كننده دعاى بيچارگان،شنواترين شنوندگان،بيناترين بينندگان،داورترين‏ داوران،سريع‏ترين حسابرسان،مهربان‏ترين مهربانان،بهترين آمرزندگان،برآورنده حاجات مؤمنان، فريادرس نيكان،تويى خدا،معبودى جز تو نيست،پروردگار جهانيان،تويى آفريدگار و من آفريده و تويى مالك و من مملوك،و تويى پروردگار و من بنده،و تويى روزى‏دهنده‏ و من روزى‏خوار،
وَ أَنْتَ الْمُعْطِي وَ أَنَا السَّائِلُ وَ أَنْتَ الْجَوَادُ وَ أَنَا الْبَخِيلُ وَ أَنْتَ الْقَوِيُّ وَ أَنَا الضَّعِيفُ وَ أَنْتَ الْعَزِيزُ وَ أَنَا الذَّلِيلُ وَ أَنْتَ الْغَنِيُّ وَ أَنَا الْفَقِيرُ وَ أَنْتَ السَّيِّدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ أَنْتَ الْغَافِرُ وَ أَنَا الْمُسِي‏ءُ وَ أَنْتَ الْعَالِمُ وَ أَنَا الْجَاهِلُ وَ أَنْتَ الْحَلِيمُ وَ أَنَا الْعَجُولُ وَ أَنْتَ الرَّحْمَنُ وَ أَنَا الْمَرْحُومُ وَ أَنْتَ الْمُعَافِي وَ أَنَا الْمُبْتَلَى وَ أَنْتَ الْمُجِيبُ وَ أَنَا الْمُضْطَرُّ وَ أَنَا أَشْهَدُ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْمُعْطِي عِبَادَكَ بِلا سُؤَالٍ،


و تويى بخشنده و من سائل،و تويى داراى جود و من بخيل،و تويى توانمند و من ناتوان،و تويى عزّتمند و من خوار،و تويى بى‏نياز و من تهيدست،و تويى آقا و من بنده،و تويى آمرزنده و من بدكار،و تويى دانا و من نادان،و تويى بردبار و من‏ شتابزده و تويى رحم كننده و من رحم شده و تويى عافيت‏بخش و من بلازده و تويى اجابت كننده و من ناچار و پريشان،و گواهى مى‏دهم كه تويى خدا،معبودى جز تو نيست،عطابخش بندگانى بدون درخواست ايشان،


وَ أَشْهَدُ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الْمُتَفَرِّدُ الصَّمَدُ الْفَرْدُ وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ اسْتُرْ عَلَيَّ عُيُوبِي وَ افْتَحْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ رِزْقا وَاسِعا يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ


و گواهى مى‏دهم تويى خداى يگانه يكتاى بى‏همتاى بى‏نياز تك،و بازگشت همه به سوى تو است،خدايا بر محمّد و اهل بيت پاك و پاكيزه‏اش درود فرست و گناهانم را بيامرز و بر من بپوشان كاستيهايم را و از پيشگامت براى من رحمت و روزى فراوان بگشا،اى مهربان‏ترين مهربانان،و سپاس خدا را پروردگار جهانيان، و خدا ما را بس است و چه نيكو وكيلى است و جنبش و نيرويى نيست جز به عنايت خداى والاى بزرگ.

یک شنبه 18 مرداد 1394برچسب:فضیلت,دعاي,يستشير,با,ترجمه, :: 9:30 :: نويسنده : دوستدار علم

تعبیر خواب ادرار کردن  

 


محمد بن سیرین گوید: اگر کسیبیند که ادرار کند، به جایگاهیکه موضع آن نباشد، اگر صاحب خواب غمگین و وام دار بود،

 دلیل کند که از غم فرج یابد و وامش گذارده گردد و اگر توانگر بیند، دلیل کند که مالش نقصان آید، بر مقدار ادرار.

حضرت دانیال گوید: اگر بیند که در جایگاهیمجهول ادرار کند، دلیل بود که از اهل آن موضع زن خواهد یا کنیزک خرد. اگر بیند که به جایادرار خون همیرفت، دلیل کند که او را فرزند اید و اگر بیند که به جایادرار چرک و خون میرفت، دلیل کند که او را فرزندیاید به تن معلول. بعضیاز معبران گفته اند: ادرار، مال حرام بود. اگر بیند که ادرار همیخورد، دلیل کند که مال حرام خورد.

ابراهیم کرمانیگوید: اگر بیند که اندر چاهیادرار کرد، دلیل کند که از کسیمال حلال حاصل کند. اگر بیند که ادرار همیکرد، دلیل کند که او را فرزندیآید که قران ظاهرخواند و عالم و دانا گردد. اگر بیند که برخیاز ادرار ریخت و برخیبا خود داشت، دلیل کند که برخیاز مال ویبرود و برخیاندوه وغم از ویجدا گردد. اگر بیند که مردمان از ادرار ویهمیمسح کردند، دلیل کند که او را فرزندیآید که عالم و دانا گردد و مردمان متابع او گردند.

جابر مغربیگوید: اگر بیند که در مسجد ادرار کردن همیکرد، دلیل کند که مال خویش هزینه کند. اگر بیند که جامه ویبه ادرار آلوده شد، دلیل کند که مال خویش بر فرزند خویش هزینه کند.حضرت امام جعفر صادق فرماید: ادرار در خواب ، به موقع خویش، مرد را توانگریرسد. اگر درویش باشد و بنده را آزادیباشد و بیمار را شفا بود و محبوس را فرج بود و مسافر را باز آمدن بود و عامل معزولیبود و خلیفه را مرگ بود و قاضیرا عزل و بازرگان را زیان بود در تجارت.

اسماعیل بن اشعث گوید: اگر بیند که در خانه خویش به موضعش ادرار همیکرد، دلیل کند که مال و ثروت و داراییخویش بر عیال خویش هزینه و خرج کند، لیکن عوض آن جبران شده بازآید.

 

تعبیر خواب آش

 

شوربا نعمت و فایده و خیر و نیکی است. این تعبیر کلی شورباست ولی در غذاهایی مانند شوربا، آبگوشت، آش، حلیم و از این قبیل که از مواد مختلف و متعدد تهیه و پخته می شود طعم و مزه آن مسیر را معین می کند. اگر در خواب فقط شوربا ببینیم خوب است و نعمت و خوبی تعبیر شده چه خودمان پخته و تهیه کرده باشیم و چه دیگری به ما بدهد ولی اگر آن را بخوریم و بد طعم و بدمزه باشد غم و اندوه و ناراحتی است. خیلی کارها هست که ما به امید سود بردن انجام می دهیم یا اقدام می کنیم ولی در جریان عمل با شکست رو به رو می شویم و ناراحتی نصیب ما می گردد. شوربای بد طعم و بدمزه چنین چیزی را در خواب می نمایاند. شوری و ترشی آن نیز همین تعبیر را دارد.

 محمد بن سیرین گوید: اگر بیند که بی آن که گرد آهو رود، آهو بیفکند، دلیل کنیزکی یا زنی را دوشیزگی ببرد. اگر بیند که آهو وقت شکار بیفکند، دلیل که غنیمت یابد. اگر بیند ه آهو در خانه او بِمُرد، دلیل که از جهت زن، غم و اندوه به ا و رسد. اگر بیند که آهو را به سنگ یا تیز زد، دلیل که سخن ناسزا گوید زنی را.

جابر مغربی گوید: اگر بیند بچه آهو را گرفت یا کسی بدو داد، دلیل کند کمه وی زا از کمنیزکی فرزند آید.

حضرت امام جعفر صادق فرماید: دیدن آهو در خواب بر چهار وجه بود. اول: زن، دوم: کنیزک، سوم: فرزند، چهارم: منفعت از زنان.

 

1ـ دیدن آهو در خواب تعبیر خوبی دارد ، برای افراد جوان نشانة دوستیهای پاک و عمیق است. برای افراد متأهلنشانة زندگی آرام و دور از دغدغه است.

2ـ اگر خواب ببینید آهو شکار کرده اید ، علامت آن است که در دست دشمن گرفتار خواهید شد و در اهداف خود شکست خواهید خورد.

 

پاداش آب خوردن با یاد امام حسین (ع)

 

داوود برقی می گوید : من در خدمت امام صادق علیه السلام بودم که ایشان آب طلب کردند . پس از آنکه آن

را نوشیدند دیدم که بغض گلویشان را گرفت و چشمانشان پر از اشک شد و سپس به من فرمودند : ای داوود !

نفرین خداوند بر قاتل حسین هر بنده ای که آبی بنوشد و از حسین و خاندان او یاد کند و بر قاتل وی نفرین

فرستد خداوند در پرونده وی صد هزار نیکی بنویسد و هزار بدی از آن پاک کند و مقام او را صد هزار درجه بالا

برد و گویا صد برده آزاد کرده باشد . خداوند چنین بنده ای را به روز واپسین با دلی خنک محشور می گرداند

 

 

منبع : کافی ج 6 ص 391

 

 

 

دو شنبه 12 مرداد 1394برچسب:پاداش,آب,خوردن,با,یاد,امام,حسین,(ع), :: 8:15 :: نويسنده : دوستدار علم
جشن ولادت با سعادت امام زمان عج الله تعالی الشریف

 

 

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

 

خجسته ميلاد گل سر سبد هستي ،‌نرگس نرجس


 يوسف زهرا(س)،دردانه دوران نور چشم عاشقان ،


 آرزوي مشتاقان،منتقم ال آلله ،منجي عالم بشريت ،


 صاحب العصروالزمان،حضرت مهدي عج الله تعالي


 ظهوره روحي وارواح العالمين له الفداء


 برمنتظران ظهورش مبارك باد

 

 

 

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

 

 

 

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

 

 

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

 

 

 

 

دو شنبه 22 تير 1394برچسب:جشن,ولادت,با,سعادت,امام,زمان,عج,الله,تعالی,الشریف , :: 16:5 :: نويسنده : دوستدار علم

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 231 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم از مطالب آن استفاده کرده و با دادن نظرات ارزشمندتون مشوق بنده باشید. وبلاگ با مطالب جدید روزانه به روز می شود.
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 453
بازدید دیروز : 476
بازدید هفته : 1258
بازدید ماه : 3758
بازدید کل : 166079
تعداد مطالب : 1381
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1